مجازی

/majAzi/

    figurative
    metaphorical
    false
    virtual

مترادف ها

translative (صفت)
انتقالی، مجازی، ترجمه ای، استعاری، پچواکی

allegorical (صفت)
تمثیلی، مجازی، رمزی، کنایه ای

figurative (صفت)
تمثیلی، مجازی، رمزی، کنایه ای، تلویحی، تصویری

virtual (صفت)
واقعی، مجازی، موجود بالقوه، تقدیری

implicit (صفت)
مطلق، مجازی، بی شرط، ضمنی، التزامی، اشاره شده، تلویحا فهمانده شده

figural (صفت)
مجازی، دارای گوشه و کنایه، صورت وار، بطور تشبیه

tropologic (صفت)
مجاز، مجازی، گرمسیری، دارای تفسیر اخلاقی

idiomatic (صفت)
مجازی، مصطلح، اصطلاحی

پیشنهاد کاربران

مجاز یعنی چیزی شبیه ، واقعه ای رو مثال دادن به چیز دیگری
من اینجوری استفاده میکنم . مگه مجاز و مثال یک معنی رو نمیدن ؟
رَوازاری = مجازی
اندیشگی ، پندارین
"پندارین"
پندارین به جای مجازی، در برابر با راستین ( حقیقی )
فضای مجازی= پندارپهنه
مجازی واژه ای عربی است معادل فارسی آن سپهر است
فضای مجازی � رایانه سپهر
همه چی داره ولی واقعی نیست و زودمیتونن همه روفریب بدن ازساده لوحی
انگاری، انگارشی،
مَغیک ، مَغان ، مَغینه پیشنهاد برای واژه ی مجازی
واژه مجازی
معادل ابجد 61
تعداد حروف 5
تلفظ mojāzi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( ص نسب . )
آواشناسی majAzi
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
هشتن = اجازه دادن ( در زبان کردی = هیشتن )
به باورم از بن هشتن یا هیشتن می شود برای واژه ی مجازی , همتا گرفت
هشتار یا هیشتار - - - > مجاز , اجازه دار
هشتاری / هیشتاری // هشتاریک / هیشتاریک - - > مجازی
بافت رایاگیت= اینترنت
با نشان ( ( www ) )
بافت رایا= اینترانت
با نشان ( ( ww ) )
مَجازی
ریختِ هایِ پارسیِ مَجازی :
مَگاشی ، مَگاژی ، مَگازی، مَغازی
مَگیکی ، مَگیزی ، مَغیزی
مُغیزی ، مُغیکی ، مُگیزی
برابر پارسی واژه ی مجازی، هر چند که این واژه ریشه ی پارسی دارد ولی شکل و ریخت عربی پیدا کرده. بنابراین واژه ی برابر با آن�ویراگین� نیز میتواند باشد! برگرفته از دکتر ملایری
مجازی
از نگر ستود ( تعریف ) مجازی جهان رویدادی یا رُخدادی یا واقعی است چون روی یا رُخ میدهد و به نادرست جهان نارویدادی میگویند چون پایه را بر بساویدن و لَمسیدن گذاشته اند .
این واژه از ریشه پارسی است و به دانشی گفته میشده که تنها در نزد مَجوسان یا مَگوشان بوده است که به اروپا رفته و این ابر دانش را magic نامیده اند که در زبان اَرَبی گ به ک و ش به ز دگریده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

مینه ی دوم آن جادو و شوبَده یا شوبَزه یا شوبازی ( بازی در شب = شُعبَده بی وات ع پارسی است ) شده است.
مَجازی : مَج - آز - ای
مَج = مَغ یا مُغ و مَگ که واژه ی mega هم از آن گرفته شده است : کار بزرگ ، شگرف ، گزاف. . .
آز = هم پسوند نام ساز و هم نشان دادن بسیاری یک کار
ای = پسوند نام ساز
میشود گفت که دنیای مجازی یا جهان مگاشی جهانی پیشرفته و برتر و شگرف در سنجش با جهان پیشا مگاشی است برای نمونه دسترسی به دانستنی ها را آسانتر و پُرشتاب تر می کند .

راست نما
با بدیده گرفتن روند پیشرفت فن آوری های رایانه ای و رسانه ای و کمرنگ و زدوده شدن گام بگامِ مرز میان فراخنای راستین و ناراستین، ساختگی یا اَهستیک، واژه ی پیشنهادی �راست نما� را باریک تر از دیگر برابرها می بینم.
زیبنده ترین برابر گمانیک و اهستیک میباشد
ساختگی
در پهلوی " اهستیک ahastik " ، اهستی
فضای مجازی = اسپاش اهستی
ناراست، ناراستین
در باز تاب واقعیت_ ( حقیقت ) ، باز تاب تصویری
غیر واقعی
تصور ( تصویر ) ذهنی از واقعیت مانند دیدن تصویر در آیئنه
تصویر منعکس، تصویر منعکس در یک نمایانه
تصویری، دروغی
نمای تصویری
فرایند نمای تصویری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)