مای


پیشنهاد کاربران

پیوندِ ساختاریِ واژه یِ " مودَن/مای" با پسوندهایِ " - مون، - مونه، - مان" در زبانِ پارسی :
1 - با پیشوندِ " آ - " :
آمودن/آمای . . . . . . آمون
2 - با پیشوندِ " آز - " :
آزمودن/آزمای . . . . . . . آزمون
...
[مشاهده متن کامل]

3 - با پیشوندِ " نِ - " :
نِمودن/نِمای . . . . . . . نِمون، نِمونه
4 - با نامواژه ی " رَه، راه" و پیشوندِ " نِ " :
رَهنِمودن/رَهنِمای . . . . . . رَهنِمون
( همچنین است: راهنِمودن/راهنِمای . . . . راهنِمون )
5 - با پیشوندِ " فَر - " :
فَرمودن/فَرمای. . . . . . فَرمون ( فَرمان )
6 - با پیشوندِ " پیرا /پَر " :
پیرامودن، پَرمودن/پیرامای، پَرمای . . . . . پیرامون، پَرمون
7 - با پیشوندِ " پِی - " :
پیمودن /پیمای . . . . . . . پیمون، پیمونه ( پیمان، پیمانه )
8 - با پیشوندِ " دَر " :
؟؟ دَرمودَن، دَرمای . . . . . دَرمون ( دَرمان ) ؟؟
. . . . . . . . . . .
نکته :همین فراروند را می توان با پیشوندهایِ دیگری همچون " وی/گُ " ، " هَم" و . . . یا پیشوندهایِ دوتایی، سه تایی و. . . یا نامواژه ها با پیشوندها نیز بکار بست.
( در زبانِ اوستایی ریشه یِ " ما" با پیشوندِ " وی" نیز آمده است. )
پس خواهیم داشت :
ویمودن، گُمودن/ویمای، گُمای . . . . . . ویمون، گُمون
هم مودن /هم مای . . . . . هم مون یا هممون

مای:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "مای " می نویسد : ( ( مای و دَنْبَر که در کنار کابل و هند از آن دو سخن رفته است، دو سرزمین اند که جغرافیایشان به درستی روشن نیست. فرهنگ نویسان آن دو را دو شهر در هندوستان شمرده اند. مای در واژه، ریختی از ماد می تواند بود. ریختی دیگر از ماد "ماه" است که چونان پیشنام شهرهای ماد به کار برده شده است: ماه نهاوند؛ ماهْْ دینور ماه نشان و از این گونه. هنوز دشتی در نزدیکی کرمانشاه "مایْ دشت" نامیده می شود که ریختی از "ماه دشت " و "ماد دشت" می تواند بود. همین ساختار دیگر گونی را در واژه ی باد می توانیم یافت که ریخت های دیگر از آن، یکی" بای" یا "وای"است که نمونه را در"در وای" یا " اندر وای "دیده می شود؛ دیگر" باه "که در پارسی به کنایه در معنی نیروی مردانگی به کار برده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر مای را ریختی از ماد بدانیم، دنبر را نیز می توانیم ریختی از دینور بشماریم که شهری بزرگ و آباد بوده است، از شهرهای ماد و جغرافیا نویسان کهن آن را" ماه دینور" ( =مادْدینور ) می نامیده اند دینور امروزه دهستانی در بخش صحنه ی کرمانشاه. روانشاد دهخدا "دنبر" را ریختی از "دنپر "دانسته است و" دنپر "را ریخت کوتاه شده ی دنپور که شهری بوده است در هندوستان؛ در حدود العالم
در بر نوشته ها" مایِ هند"" نیز به جای "مای و هند" آورده شده است. در شاهنامه هر بار که از" مای"سخن رفته است، در کنار آن "دنبر" نیز یاد کرده آمده است. ) )
( ( همه کابل و دنبر و مای و هند،
ز دریای چین تا به دریای سند ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۳۹۵. )

مای، برابر پارسی واژه ی عربی � حشره � است.
مای و مرغ = همان ماهی و مرغ است که استعمال آندو درکنار هم می تواند کنایه از گرد آوردن زاد وتوشه فراوان باشد
سپاه انجمن کرد با مای و مرغ
سیه گشت خورشید چون پر چرغ

ضمیر ملکی، . . . من
برند یک شرکت لوازم بهداشتی
در زبان لری بختیاری به معنی
ماهی
Mae. mai. moi. me
مای ( مایی. می. مویی ) :::ماهی