مام

/mAm/

    mammy
    mother
    ma
    mom

فارسی به انگلیسی

مام وطن
mother country, motherland

مترادف ها

mamma (اسم)
پستان، مام، مامان، مادر، ممه

foster-mother (اسم)
پرستار، مام

mother (اسم)
اصل، سر چشمه، مام، مادر، ننه، والده

پیشنهاد کاربران

مام =
درزبان لکی به معنای //میایم//می باشد. وهنوزهم مورد استفاده است .
مام =میایم . مایم /مایمن=می آییم.
ماین=می آیی. ماینان=می آیید .
مای=می آید. مان==می آیند.
مادر، مامان
اسپری زیر بغل
=roll - on deodorant
به خون جگر زاییدمت
به مام وطن دادمت
مادر مامان
مام:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " مام" می نویسد : ( ( مام واژه ای است دیگر مادر را. این واژه را با maman در فرانسوی و mamā در اسپانیایی می توانیم سنجید. ریختی دیگر از آن در پارسی "ماما" است که در معنی زایاننده ی کودک نیز به کار می رود. بر پایه انگاره ای در زبان شناسی، پاره ای از واژه ها در زبان های گونه گون از زبان کودکان برآمده اند؛ ویژگی ساختاری و برجسته ی این واژه ها آن است که هجاها در آنها تکرار می شوند؛ زیرا توان گفتار و گنجینه ی واژگانی کودک بسیار اندک است . واژه هایی چون "ماما" و" بابا" و "دادا" از این گونه می توانند بود. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( چو آن خواسته دید شاهِ زمین
بپذرُفت و بر مام کرد آفرین. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 327. )

بپرس