ماشین حساب

/mASinhesAb/

    adding machine
    calculating machine
    calculator

مترادف ها

multiplier (اسم)
افزاینده، ضرب کننده، ماشین حساب، فاکتور، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، دستگاه تقویت کننده، افزایش دهنده، وسیله افزایش

computer (اسم)
کامپیوتر، رایانه، شمارنده، ماشین حساب، ماشین حساب الکترونی

پیشنهاد کاربران

حَاسِبة calculator
حَاسُوب ( کثیر المُحاسَبَات - حَسَّاب ) Computer
calculator در زمان خود دستگاه خیلی باهوشه واز هوش انسان بالاتر میدانستند
امُا امروز یه دستگاه معمولی وعادی واز هوش انسان خیلی دوراست وفقط انجام جمع وتفرقه اعداد بصورت خیلی سریع.
...
[مشاهده متن کامل]

بعض این ماشین حساب اشتباه یا عدم دقّت کافی در انجام عملیات حساب که منجر به ضرر خریدار یا فروشنده مانند طلا فروش هستند.
. . .
امروز مصطلح فریبنده "هوش مصنوعی" إمتداد همین adding machine, calculating machine اولیه هست؛لاغیر.
درآینده تبدیل به امر عادی وکابوس بی کاری ونادانی وتنبلی فکری و. . . . میشود. . .

منابع• https://learning.charisma.ir/economy/نحوه-محاسبه-قیمت-طلا/• https://www.entekhab.ir/fa/news/354304/فیلم-تاثیر-تفاوت-ماشین-حساب-ها-در-محاسبه-قیمت-طلا-و-جواهرات
چیز مهمی که امروز فهمیدم این است که کَ لی که معنای کچلی میدهد با واژه دَکِلِستِن مازندرانی یکی می باشد و به معنای ریختن و ریخته شده میباشد پس ک َ ل شدن همان ریخته شده است و در کلانتر هم به دلیل اینکه در قدیم همانطور که دوستان گفتند قلندران = calander صورت خودرا میتراشیدند به آنها اطلاق شد , کِل به چم جا و خانه و در کِرک کِلی مازندرانی ( خانه مرغ ) کِلی او / کیله او ( خانه آب = جوی ) و . . . دیده شده
...
[مشاهده متن کامل]

از اینرو میتوان فهمید کال به چم خشکی که در میانکاله آنرا داریم از فعل دکلستن آمده و کال تغییر یافته کَ ل است و به میوه های نرسیده و خشک کال و به ادم های کچل ک َل گفتند . همچنین در زبان مازندرانی به اصلا و هیچ ( تمامیت در چیزی ) دَ کال میگویند و باز نشان از این دارد برای اشاره به تمامیت چیزی از ک ُ ل / ک َ ل یا کلاً استفاده میشده . پس یکی دیگر از مشتقات آن بطور کل و کامل است.
پس داریم
کِ ل / ک ِ لی / کیله = خانه ( جایی که خشک باشد )
ک َ ل / کال = خشک و ریخته شده ( کلانتر = قلندر = کامل خشک و ریخته شده => اشاره به بی مویی و تاس بودن زیاد آنان )
کُ ل = بطور کل و کامل ( تماما )
کال = در جایی دیگر از این خشک بودن = کال برای شمارش نیز بهره شد ( چند کال گردو = چند عدد گردو ) همچنین در زبان لاتین نیز برای شمارش از واژه calculator بهره میشود که باز نشان از این دارد قلندران = کالندران = کلانتران کارشان ستاره شناسی و حساب رسی بوده / اصطلاح اینکه میگویند با من خشکه حساب کن هم بسیار شکآور به اسن است که خشکه همان کال میشود پس => با من نقداً و شمرده حساب کردن هم از همینجا آمده
واژه دکال دقیقا زمانی در زبان مازندرانی بکار میرود که بخواهیم در پاسخ به ادعاهای یک فرد بگویم تازه تم هم مثلا ادم شدی و . . . ( یعنی بحساب آوردن ملاک بوده ) پس کال و دکال یعنی حساب آوردن و دکال یعنی تو را هم بحساب بیارم؟؟
آیا واژه call یعنی فراخواندن نمیتواند رپتی به این داشته باشد؟؟؟ فراخواندن جهت شمارش و حساب آوری بوده پس آیا نمیتوان فهمید call لاتین همان کال ایرانیست اما با کاربردی دگردیس شده؟؟

شمارشگر
۱ ماشین اضافه کردن
۲ ماشین حساب
۳ ماشین حساب
حساب کردن = رایش کردن
ماشین حساب:
رایش ابزار _ رایشگر
آماره
امارگر
در پارسی ی میانه امار معنی ی حساب کردن را میدهد
افزار خودش اربی هست 😐👈
ماشین حساب = شمارنده
ماشین حساب = دستگاهی که حساب میکنه که به پارسی حساب کردن میشه شمردن پس ماشین حساب میشه شمارنده یعنی دستگاهی که میشمره ❤
رایشگرافزار
ماشین حساب
calculator
شمارافزار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس