ماساژ

/mAsAZ/

    massage
    rubdown

فارسی به انگلیسی

ماساژ دادن
knead, massage

ماساژ دادن با حوله
rub

ماساژ دادن با دست
rub

ماساژ دهنده
masseur, masseuse

ماساژ صورت و مالیدن کرم
facial

مترادف ها

massage (اسم)
ماساژ، مشت و مال

پیشنهاد کاربران

وِلایِش
ماساژ واژه ای فرانسوی و به معنای فشار آوردن بر عضلات بدن با دست می باشد و برگرفته از واژه �مسح� عربی و آرامی می باشد .
ولی به عقیده �ویلیام لو جنتیل � ستاره شناس و گردشگر فرانسوی ( 1725 - 1792 ) این واژه از زبان هندی و از واژه �آماسار� به معنای خمیر کردن و ورز دادن و از طریق زبان پرتغالی وارد زبان فرانسه شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه "مشت و مال" کهن تر از این واژه "ماساژ" است و خیلی بهتر از آن است.
ما ایرانی ها، با خود می پنداریم که این "خارجی ها" خیلی از ما بهتر هستند و می کوشیم که از وازگان آنها بکار ببریم!
ولی، باید بدانید روی هم رفته فرهنگ آنها به فرهنگ کهن و هزاران ساله ما نمی رسد!
بدرود!
ماساژ : ورزمان
ماساژ دادن : ورزاندن
واژه ماساژ
معادل ابجد 109
تعداد حروف 5
تلفظ māsāž
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر، اسم ) [فرانسوی: massage]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی mAsAZ
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

واژه ی " ماساژ " همان تغییر یافته ی واژه ی " تماس " می باشد . واژه ی تماس که از زبان سامی ( عربی وعبری ) علاوه بر زبان فارسی وارد زبان های اروپایی نیز شده و پس از سیر در زبان های اروپایی با تغییر لهجه
...
[مشاهده متن کامل]
و معنی دوبار در ریخت " ماساژ " وارد زبان فارسی شده است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی نیز کاربرد دارد .

در هندوستان به مراکز ماساژ ( مال ) میگفتند که فکر میکنم از مصدر پارسی مالیدن بیاید.
مالش نرم و سفت بهمراه کشش

بپرس