در پاسخ به عماد ایرانی♥🌹♥ به قاطر می کویند پدرت کیست می گوید مادرم اسب است😂 ( سخنی لری ) حالا شد قضیه ی لک هاایلی به وجودامده از کرد ولر😂 نه دارای اصالت چشمگیر وتمدن دیرینه ای هستند ونه درهیچ یک از صحنه های تاریخی ایران حضور دااشتند برید تاریخ رو بخونیدکجای تاریخ نوشته لک ها فلان جارو متصرف شدند. ♥🌹♥ ... [مشاهده متن کامل]
تنها قومیتی هایی که از ایران دفاع کردند: فارس ها ( لرها، کردها، تورک هاکرمان وکرمانشاهی، ) دیگه لک ها و بلوچ ها و عربا اصلا توی تاریخ اسمشون هم نیست. ♥🌹♥ لک ها از پیوستن دوقوم به وجود امدند میشه به قاطر تشبیهشون نمود. ♥🌹♥
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی واژه ی لک لک از ریشه ی واژه ی لک فارسی هست زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
لک لک پرنده ای بزرگ با پاها و گردن دراز و نوک بلند و راست می باشد که آهسته به پرواز در می آید و در حال پرواز پاها و گردن را کشیده و اندکی رو به پایین نگه می دارد. لک لک ها آرام و کند راه می روند، نر و ماده هم شکلند. روی درخت ها، صخره ها یا ساختمان ها آشیانه می سازند. لک لک ها یک تیره از راستهٔ لک لک سانان هستند و گونه های مختلفی دارند. طول بدن لک لک های ساکن ایران بین ۹۵ تا ۱۰۵ سانتیمتر است. ... [مشاهده متن کامل]
• سرده لک لک های نوک زرد • لک لک شیری، Mycteria cinerea • لک لک نوک زرد، Mycteria ibis • لک لک رنگین، Mycteria leucocephala • لک لک جنگلی، Mycteria americana • لک لک شکاف نوک آسیایی، Anastomus oscitans • لک لک شکاف نوک آفریقایی، Anastomus lamelligerus • لک لک شکم سفید، Ciconia abdimii • لک لک گردن پشمی، Ciconia episcopus • لک لک توفان، Ciconia stormi • لک لک ماگوآری، Ciconia maguari • لک لک خاوری، Ciconia boyciana ( formerly in C. ciconia ) • لک لک سفید، Ciconia ciconia • لک لک سیاه، Ciconia nigra • لک لک گردن سیاه، Ephippiorhynchus asiaticus • لک لک نوک زینی، Ephippiorhynchus senegalensis • لک لک گردن کلفت، Jabiru mycteria • استخوان خور کوچک، Leptoptilos javanicus • استخوان خور بزرگ، Leptoptilos dubius • لک لک مردارخوار، Leptoptilos crumeniferus لک لک ها از ماهی ها، دوزیستان، حلزون ها و غیره تغذیه می کنند. لک لک سفید پرنده ای به طول ۱۰۵ سانتیمتر است. این پرنده به وسیله پر و بال سفید، شاهپرهای بالی سیاه براق، گردن دراز، منقار و پاهای دراز برنگ سرخ و روشن به آسانی تشخیص داده می شود. روی درخت ها و ساختمان ها می نشیند و در این حالت اغلب یک پای خود را جمع می کند. آرام و با تأنی راه می رود. در پرواز آهسته بال می زند و اغلب بالباز اوج می گیرد و در ارتفاع زیاد پرواز می نماید. طرح بدن در حال پرواز با گردن دراز کشیده آن را از حواصیل، پلیکان و کرکس مشخص می کند. به صورت گله های نامنظم مهاجرت می کند. زود انس می گیرد. لک لک سیاه به طول ۹۵ سانتیمتر پر وبالش سیاه براق است با جلای زرشکی و سبز و سطح شکمی سفید، منقار، دور چشم و پاهایش سرخ رنگ است. پرنده ای است تک زی ودیر انس به تنهائی یا دسته جمعی مهاجرت می کند. مهاجر تابستانه عبوری و زمستانه غیر معمول است. در مناطق دور از دسترس در کوه های البرز، کوه های شمال خراسان، کوه های زاگرس و ارتفاعات کرمان جوجه آوری داشته و در امتداد رودهای دائمی جنوب ایران زمستان گذارنی می کند.
لک لک کلمه ای اکدی است ( laqlaqqu ) که وارد زبانهای مختلفی شده است: عربی: لقلق ترکی: leylek اوکراینی: лелека آلبانیایی: lejlek فارسی: لک لک
در کرمانشاه و عراق هم طایفه ای به نام لک است که احتمالا از همین پرنده لک لک نام گرفته اند چون گردن های درازی هم دارند
لِک لِک، در گویش شهرستان بهابادحکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرماست. لِک لِک لرزیدن:سخت لرزیدن. گویا این کلمه در اصل [دیک دیک] بوده است که می توان به فرهنگ لغت رجوع کرد.
"لک لک" واژه صد در صد ایرانی هست و از زبان ایرانی باستان به عربی و دیگر بانها راه یافته است.
در گویش تهرانی به آدم لاغر میگفتن غازقُلنگ یا غاز کلنگ به استعاره از پای باریک لک لک یا غازی که لنگ های باریکی داره ممکنه درگذشته برای لک لک هم بکار برده میشده ولی رفته رفته کم رنگ شده
در گویش کرمانی به گلوله شدن آرد در مایعات "لُک لُک" گویند.
اسم کردی لک لک قازی قوڵنگ میشە
لیلاغ *لیلغ. لی لک *::نام های لک لک در زبان لری بختیاری لیلاغ:: لی::لنگ. پا لاغ::لاغر لی لک:: لی::لی لی لک::لنگ. پا