لبنیات:شیرجات.
به زبان سنگسری
مِحصول از شّتmehesol az shet
پنیر سرخ شده . . . آرشه aresheh
ماست چکیده. . . خورش khoresh
قره قوروت . . . تفره tefreh
ماست . . . موست moset
کره. . . رِوون revon
سر ماست . . . توک tok
... [مشاهده متن کامل]
روغن پنیر . . . واروون varevon
شیرینی با آب پنیر . . . چیکو jyko
ماده ای پنیر مانند از آب پنیر . . . لور lor
سر شیر . . . سر شت ser shet
دوغ . . . دوغ
کشک . . . . دونه done
سوزمه. . . سوزمّه
پنیر . . . پندیر pendir
شیربُن.
شیرآس.
شیرپایه
شیراک
واژه ای که خودم پیشنهاد می کنم واژهٔ شیرسازه است.
🇮🇷 واژه ی برنهاده: شیرمایگان 🇮🇷
همچنین می توان از نوواژه "شیرمایه" بهره گرفت و بجای لبنیات "شیرمایگان" را بکار برد.
با سپاس از جناب سرور شجری که پیشنهادشان زیبا و شایسته کاربردی شدن است.
من هم بجای واژگان لبنی و لبنیات، نوواژه های شیرپایه و شیرپایه ها را پیشنهاد می کنم:
محصولات لبنی = فراورده های شیرپایه
شیراورده = محصول لبنی
شیراوردگان = لبنیات
{شیراورده : کوتاه شده ی شیر فراورده
شیراوردگان : شیراورده پسوند اسم مجموعه ی - گان}
این واژه ظاهرا عربی است چون لبن به عربی فک کنم میشه شیر . . .
در زبان ایرانی لبنیات میشه شیر خانه که کردی کرمانجی هستش چون ماست و پنیر و کره از شیر تولید میشه. . . شیرنِ هم میگن
لبنیات: توضیح طنز متناسب با لبنیات عبارتست از نیت هایی که فقط کلامی بیان میشوند و دلی و عملی نیستند
این واژه ای آریایی است نه سامی :
واژه لبن به معنای شیر milk از ریشه آریایی lāp - * ، lāb - * به همین معنا ستانده شده همانطور که آنرا در جمهوری اوستیا l�ban در حوزه بالتیک lu�ps در آلبانی lopё و در آلمانی loobe میخوانند.
... [مشاهده متن کامل]
*پیرسها:
Abayev V. I. 1958 - 1989. Istoriko - etimologicheskiy slovar’ osetinskogo yazyka. M. - Historian - Etymological Dictionary of Ossetic. M. - Rastorguyeva V. S. , Edelman D. I. 2000 - 2004. Etimologicheskiy slovar' iranskikh yazykov. Tom 1, 2, 3. Moskva. Izdatelskaya firma "Vostochnaya literatura" RAN. –Etymological Dictionary of Iranian Languages. Vol. 1, 2, 3. Moscow. Publishing firm "Eastern literature". RAS. - Edelman A. I. 2001. Etimologicheskiy slovar' iranskikh yazykov. Tom 4. Moskva. Izdatelskaya firma "Vostochnaya literatura" RAN. - Etymological Dictionary of Iranian Languages. Vol. 4. Moscow.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)