قسر دررفتن


    close shave
    miss

پیشنهاد کاربران

قسر در رفتن ؛ ریشه و بن واژه و مصدر کلمه ی قسر کلمه ی قِس با ریخت دیگر آن کِز می باشد.
اصطلاح قسر در رفتن گوسفندان در فصل جفتگیری یک اصطلاح رایج می باشد که این حالت به معنی کِز ماندن گوسفند در حالت بی بقایی خودش یا در حالتی که گوسفند ماده به دلیل به فَعْل نیامدن اندام جنسی یا هر دلیل دیگر، حامله و آبستن نشده باشد و از ادامه ی بقای نسل خودش افتاده باشد می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

درک بهتر و مبسوط این کلید واژه مرتبط با اصطلاح کز کردن خدمت علاقمندان به مقوله ی زبان شناسی در متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
کز کردن ؛ کلمه ی کِز، یک کهن واژه و یک بن واژه و یک مصدر در ساختمان بسیاری از کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف می باشد.
این اصطلاح در حالتی استفاده می شود که چیزی از حالت ایستاده بودن و درست بودن و زیاد بودن و زیاد شدن در آمده باشد و حالت جمع شده و کوچک شده و کم شده و خورد شده در موقعیت های کاربردی مختلف به خود گرفته باشد.
اصطلاح کز کردن یعنی خود را از جمع جدا کردن و در گوشه ای خود را جمع کردن دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی کِز در اصطلاح کَزم قیض به معنی جمع نمودن و کم نمودن خشم برای کنترل قیض و غضب یک اصطلاح رایج می باشد.
کلمه ی کِز در قانون و قواعد ایجاد کلمات و قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر در ساختمان کلمات قابل تبدیل به کلمه ی قِس و قسط و قسمت و تقسیم می باشد یعنی مفهوم کلمه ی قس در تقسیم به خوبی مفهوم کمیت و کم شدن و خورد شدن را برای تعریف کلمه ی کز به ما می رساند.
یعنی حتی کلمه ی غیض و غضب با ترجمه و برگردان خشم به راحتی این مفهوم را به ما می رساند که غیض و غضب عاملی برای خورد شدن و کم شدن شخصیت انسان است.
همچنین در روند جریان مفاهیم کلمات، کلمه ی قصاب و قصاص و قصب کردن نیز، معنا و مفهوم چیزی را از چیزی گرفتن و کم کردن به راحتی قابل مشاهده و دریافت است.
در قانون و قواعد ایجاد کلمات اگر از قانون مُصَوّت ها بخواهیم به مفهوم کلمه ی کز کردن ورود کنیم کلمه ی کِز قابل تبدیل به کلمه ی کوز و کوژ و قوز و قوس و کَژ و کج می باشد.
کلمه ی قوز و کوژ در انسان هایی که کمر خم کرده باشند و کمرشان دارای قوس و انحنا شده باشد این اصطلاح استفاده می شود.
در علم فیزیک کلمه ی کوژ در آینه ها جزیی از دسته بندی برای آینه ها می باشد. یعنی آینه های تخت و کاو و کوژ به معنی آینه های مسطح و مقعر و محدب می باشد.
حتی کلمه ی کاسه کوسه در جهاز منزل نیز به لحاظ مصدر و بن واژه مرتبط با کلمه ی کز به معنی ظرف دارای قوس در یک موقعیت کاربردی دیگر می باشد.
کلمه ی کز با غالب کزاد و با ریخت کسات نیز در معامله های بازاری به معنی خوب نبودن اوضاع بازار و کم شدن سود با قساط شدن سود یک اصطلاح رایج در زمانه ی ما می باشد.
اگر هم از اصطلاحات محلی برای درک مفهوم اصطلاح کلمه ی کز کردن بخواهیم کمک بگیرم در فرهنگ تات های خراسان شمالی وقتی شیر گاو و گوسفند را در دیگ می جوشانند در حالتی که شعله زیاد باشد و یا شیر بیشتر از حد معمول جوشانده شود در ته دیگ وقتی لایه ای از سوخته ی شیر به ته دیگ چسبیده می شود می گویند شیر کزری بسته و بوی کزری می دهد.
یک اصطلاح دیگری که در یک موقعیت کاربردی دیگر در زمانه ی ما برای دختران کم قد و قامت و کوچولو که کفش و لباس و چادر زنان بزرگسال را می پوشند اصطلاح خاله قزی می باشد.
کلمه ی دیگری که مرتبط با مفهوم کلمه ی کِز به معنی کم بودن و یا کم شدن و تقسیم شدن می باشد کلمه ی قِسط در قسط بندی و قسمت بندی نمودن بازپرداخت اقساط وام به صورت خورده خورده می باشد.
همچنین اصطلاح قسر در رفتن گوسفندان در فصل جفتگیری یک اصطلاح رایج می باشد که این حالت به معنی کز ماندن گوسفند در حالت بی بقایی خودش یا در حالتی که گوسفند ماده به دلیل به فَعْل نیامدن یا هر دلیل دیگر حامله و آبستن نشده باشد و از ادامه ی بقای نسل خودش افتاده باشد می باشد.
کلمه ی دیگری که دارای مصدر و بن واژه ی کز می باشد کلمه ی قساوت در اصطلاح قساوت قلب به معنی نامهربان و نداشتن قلب سلیم می باشد.
اگر هم رد کلمه ی کز را در زبان انگلیسی دنبال کنیم اصطلاح کستینگ با نگارش casting در صنعت ریخته گری برای حالتی استفاده می شود که فلز مذاب و گداخته شده را با ریختن در غالب، جهت کز کردن مواد مذاب در غالب بخواهند سرد کنند تا قطعات صنعتی با این روش ساخته شود در حال استفاده می باشد. در واقع در صنعت قطعه سازی دو اصطلاح casting و forging دو اصطلاح بسیار کلیدی و کاربردی می باشد.

واقعا زشته! هرکی از خودش هرچی به ذهنش میرسه درمیاره میگه! فاز انیشتین هم میگیرن!! ندونستن عیب نیست نپرسیدن عیبه. ( پرس و جو و تحقیق ) این وضع مصیبته برای مملکت.
قسر به حیوان ماده میگن که یکسال مفت خورده و خوابیده ولی حامله و آبستن نشده.
...
[مشاهده متن کامل]

حیوان ماده که باید تولید مثل میکرده اما نکرده.
قسر در رفتن یعنی تاوان ندادن. یعنی از مجازات فرار کردن. یعنی باید کاری رو میکرده اما زیرش دررفته.
قسر در رفتی یعنی خوردی و خوابیدی ولی کاری که باید میکردی رو نکردی.
یعنی ناحق فرار کردی.

to get away with it
Get by. . .
The boy got by without answering the teacher's question because a visitor came in.
دوستان،
to have a close shave
بیشتر به معنی " خطر از بیخ گوش رد شدن هست" که ظاهر اصطلاح هم به ابن معنی نزدیکه، یعنی وقتی داری شیو میکنی، تیغ یا قیچی اصطلاح درست از کنار گوشت رد میشه ولی گوشتو نمی بره.
...
[مشاهده متن کامل]

این دقیقا یعنی همون "خطر از بیخ گوش رد شدن"
قسر در رفتن، همراه با تلاش کردن برای فرار از خطر هست،
اما خطر از بیخ گوش رد شدن، هیچگونه تلاشی برای در امان موندن از خطر وجود نداره، و کاملا شانسی خطر از بیخ گوشت رد میشه.
هر چند، کلی بخوایم نگاه کنیم، تا حدودی میشه گفت مضامین یکسانی دارند.

قسر در رفتن، یک اصطلاح ترکی می باشد. دوستان در مورد خاستگاه این اصطلاح درست فرموده اند.
در واقع، فرار کردن و دچار نشدن به هر بلایی رو میگن "قسر در رفتن"،
با این دیدگاه، عبارات؛
Get away with sth.
...
[مشاهده متن کامل]

To be spared from sth. . .
نزدیکترین و بهترین اصطلاحات هستند.
to be spared from
به معنی "در امان ماندن از" نیز هست.

قسر در رفتن یعنی گوسفندی که بدون اینکه آبستن بشه وبزاد دررفته یعنی هیچ قوچی نتوانسته اند حیون ماده رو آبستن کنه
جان به تک پا بیرون بردن ؛با فرار جان به سلامت بردن. ( یادداشت ایضاً ) .
دقیقا معنی گاو یا گوسفند آبستن نشده درست است. قسر یک کلمه ی ترکی از مصدر قئسماخ هست که معنی آن به فارسی کاملا قابل ترجمه نیست ام معنایی نزدیک به تنگ کردن و سفت گرفتن دارد.
بسیار بد است که ما معنی اصطلاح یا واژه ای را ندانیم و همین طور آن را بکار ببریم. یکی از این اصطلاحات قِسِر در رفتن است. به معنی آن دقت کنید: به گاو یا گوسفند ماده ای که در طول یک دوره ی پرواربندی از زیر
...
[مشاهده متن کامل]
گاو یا گوسفند نری در برود و باردار نشود، می گویند �قِسِر �! و به این گاو یا گوسفند می گویند که قِسِر در رفته است! بنابراین معنی آن را دریابید و در استفاده از آن دقت کنید.

to get off the hook
we won't let the government to get off the hook about what it has done
Dodge
از مجازات کاری در امان ماندن
get away with something
Munro never lets you get away with a facile, one - dimensional take
to have a narrow escape
Out of the woods
قسر در اصطلاح دامداری یعنی یک سال یا بیشتر گوسفند یا گاو و . . آبستن نشود و در عرف عام به معنای از خطر، مخمصه یا حادثه ای جان سالم به در بردن است
از زیرکار در رفتن
کاری را گفتن اما انجام ندادن
ما به کاو یا گوسفند کا آبستن نشده قسر میگوییم
یعنی از زیر بار در رفته آبستن نشده 😂
Get away with sth
abondon ship
با سلام و احترام . در زمان قدیم اگر یکسال گاو یا گوسفند یکسال باردار نمی شد می گفتند قسر مانده . و معمولا پدر و مادرمون خیلی از این که حیوانشون قسر مونده خوشحال نمی شدند چون یکسال باید صبر می کردند . معمولا حیوان را می فرختند . پس قسر به معنی نازا بودن موقت است . یکسال یا حداکثر دو سال .
Have a close call; Have a hairbreadth escape
Evade
شانس آوردن
البته دراین زمان بیشتر به معنی از مهلکه ای جان به در بردن بکار میرود ( قسر در رفتن )
) Off the hook (
قسر در رفتن
:no longer in a position of difficulty
Narrow skip
گریختن گاو یا گوسفند ماده از زیر گاو یا گوسفند نر در طول یک دوره ی پرواربندی. در محاوره در زمان "گریختن از یک مهلکه" به کار می رود.
نگاه کنید به قسر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)