گاهی می اندیشم که چرا در فرهنگستان فارسی جایی برای من نیست
واژه قریب از گریب آمده که آنرا در گریبان داریم یعنی بسیار جذب و نزدیک
گریب از میخت گ ریب آمده ؛ بخش دوم آن با روب / روباه / روبه / روباینده / ربایش و . . . . . یکیست که بسته به واژه هایی که ساخته شده بیشتر مینای جذب را میدهد . جذبی که در روباه باعث فریب و مکر میشود ( فریب = فر ریب = بسیار جذاب و مکار و حیله گر )
... [مشاهده متن کامل]
بخش اول آم گ پیشوندیست که در برخی از زبانهای ایرانی همچون فارسی و مازندرانی برای اشاره به کثرت و زیادی ساخته شده است. از گستریدن آمده
گستریدن = گ است ِر یدن که به معنای بیشتر هست کردن است = بیشتر زندگی بخشیدن ؛ همچنین با اگسترا = extra / گسترش / گستر یکی میباشد . واژه کثرت و کثیر هم از آن ساخته شد یعنی زیاد و . . .
=> گریب = بسیار جذب که اشاره به نزدیکی زیاد یا بقول دوستان قُرب دارد
غریب از غرب آمده و غرب هم اِرِب ( مورب هم از اِرِب آمده ) ؛ بعدها به کسانی که در کناره های ایران مینشستند و ساکن بودند عرب گفتند.
به بخش های دیگر ایران که در سمت دیگر مینشستند بلوچ یا دری گفتند که بلوچ اشاره به پهلوچ = پهلویچ / پهلوی و دری اشاره به دور و بدر شده دارد یعنی دور افتاده یا حاشیه نشینِ ایران
=> غریب میشود کج و دَمَر که اشاره به عصر و گسترانیده شدن روز دارد ( انتهای روز ) یعنی جایی که روز دامان میگستراند و به حد انتهایی خود میرسد => غریب میشود کج و کنج که اشاره به دوری دارد مانند بلوچ و پهلو و دری و عرب ( اِرِب )
قریب بیشتر به معنای نزدیک است
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی آریایی قریب:
قریب:نزدیک
قریب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پَنته pante ( سغدی )
نزدیک ( مانوی و پهلوی )
آشنا هم پیشه
غریب : ناشناس
قریب : خویش
ریشه لغوی واژه قریب از قرب به معنای نزدیک می آید پس واژه ی قریب به معنای نزدیک است
فامیل
قریب :نزدیک
غریب:دور
واژه آریایی گریب ( گر=همه بِ=به - بهین ) که عرب آنرا قریب مینویسد و از آن واژه تقریباً را جعل کرده در کاتالان اسپانیا ( قوم ایرانی آلان ) به شکل gaireb� ( gaire b� ) و به معنایalmost ( all most ) و در
... [مشاهده متن کامل] اوستیا به شکل gaireben و در ارمنستان به شکل gret’e آمده که در آن گر همتای all به معنای بسیار همانست که در واژه گران ( قیمت ) دیده میشود. در گفتار روزمره های پنهان واژه گریبه به شکل کسره شنیده میشود مثلن میگویند �قریب ـِ به صد تن در همایش حاضر شده بودند�.
معنی قریب و غریب
نزدیک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)