قریب

/qarib/

    near
    approximate
    kindred
    nigh

فارسی به انگلیسی

قریب الوقوع
forthcoming, imminent, impending, instant

قریب الوقوع بودن
imminence, impend

قریب به
close, some

قریب دوسال
nearlytwoyears

مترادف ها

about (حرف اضافه)
در، درباره، در حدود، راجع به، پیرامون، در باب، در شرف، با، قریب، در اطراف، نزدیک، نزد، در صدد، دور تا دور

near (حرف اضافه)
قریب، نزدیک، نزد، سر

nigh (حرف اضافه)
قریب

پیشنهاد کاربران

گاهی می اندیشم که چرا در فرهنگستان فارسی جایی برای من نیست
واژه قریب از گریب آمده که آنرا در گریبان داریم یعنی بسیار جذب و نزدیک
گریب از میخت گ ریب آمده ؛ بخش دوم آن با روب / روباه / روبه / روباینده / ربایش و . . . . . یکیست که بسته به واژه هایی که ساخته شده بیشتر مینای جذب را میدهد . جذبی که در روباه باعث فریب و مکر میشود ( فریب = فر ریب = بسیار جذاب و مکار و حیله گر )
...
[مشاهده متن کامل]

بخش اول آم گ پیشوندیست که در برخی از زبانهای ایرانی همچون فارسی و مازندرانی برای اشاره به کثرت و زیادی ساخته شده است. از گستریدن آمده
گستریدن = گ است ِر یدن که به معنای بیشتر هست کردن است = بیشتر زندگی بخشیدن ؛ همچنین با اگسترا = extra / گسترش / گستر یکی میباشد . واژه کثرت و کثیر هم از آن ساخته شد یعنی زیاد و . . .
=> گریب = بسیار جذب که اشاره به نزدیکی زیاد یا بقول دوستان قُرب دارد
غریب از غرب آمده و غرب هم اِرِب ( مورب هم از اِرِب آمده ) ؛ بعدها به کسانی که در کناره های ایران مینشستند و ساکن بودند عرب گفتند.
به بخش های دیگر ایران که در سمت دیگر مینشستند بلوچ یا دری گفتند که بلوچ اشاره به پهلوچ = پهلویچ / پهلوی و دری اشاره به دور و بدر شده دارد یعنی دور افتاده یا حاشیه نشینِ ایران
=> غریب میشود کج و دَمَر که اشاره به عصر و گسترانیده شدن روز دارد ( انتهای روز ) یعنی جایی که روز دامان میگستراند و به حد انتهایی خود میرسد => غریب میشود کج و کنج که اشاره به دوری دارد مانند بلوچ و پهلو و دری و عرب ( اِرِب )

قریب بیشتر به معنای نزدیک است
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی آریایی قریب:
قریب
قریب:نزدیک
قریب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پَنته pante ( سغدی )
نزدیک ( مانوی و پهلوی )
آشنا هم پیشه
غریب : ناشناس
قریب : خویش
ریشه لغوی واژه قریب از قرب به معنای نزدیک می آید پس واژه ی قریب به معنای نزدیک است
فامیل
قریب :نزدیک
غریب:دور
واژه آریایی گریب ( گر=همه بِ=به - بهین ) که عرب آنرا قریب مینویسد و از آن واژه تقریباً را جعل کرده در کاتالان اسپانیا ( قوم ایرانی آلان ) به شکل gaireb� ( gaire b� ) و به معنایalmost ( all most ) و در
...
[مشاهده متن کامل]
اوستیا به شکل gaireben و در ارمنستان به شکل gret’e آمده که در آن گر همتای all به معنای بسیار همانست که در واژه گران ( قیمت ) دیده میشود. در گفتار روزمره های پنهان واژه گریبه به شکل کسره شنیده میشود مثلن میگویند �قریب ـِ به صد تن در همایش حاضر شده بودند�.

معنی قریب و غریب
نزدیک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)