فاصله، بادخور، فاصله میان دو پرده، ایست میان دو پرده
discontinuity(اسم)
فاصله، انقطاع، انفصال، ناپیوستگی، عدم تجانس، عدم پیوستگی، عدم اتصال
interim(اسم)
فاصله، خلال مدت
interregnum(اسم)
فاصله، فترت، دوره حکومت موقتی
interstice(اسم)
ترک، فاصله، شکاف، درز، چاک، سوراخ ریز
lacuna(اسم)
گودی، فاصله، حفره، جای خالی، نقطه ابهام
distance(اسم)
بعد، فاصله، مسیر، دوری، مسافت
interval(اسم)
وقفه، ایست، فاصله، فرجه، مدت، فترت، خلال
hiatus(اسم)
وقفه، فاصله، شکاف، التقای دو حرف با صدا
interruption(اسم)
تعلیق، فاصله، انقطاع
space(اسم)
جا، دوره، فضا، وسعت، مساحت، فاصله، مدت معین، زمان کوتاه، حیز
intermittence(اسم)
تناوب، نوبت، مکی، فاصله
during(حرف اضافه)
سر، ظرف، فاصله، در طی، طی، هنگام، در مدت
پیشنهاد کاربران
فاصله فیلمی به کارگردانی کامران قدکچیان، تهیه کنندگی حبیب الله الهیاری و نویسندگی قربان محمدپور محصول سال ۱۳۸۸ است. فاصله در ۱۱ شهریور ماه سال ۱۳۸۹ همزمان با عید فطر بر روی پرده سینما رفت. فاصله یکی از فیلم های شرکت کننده در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۸ می باشد. ... [مشاهده متن کامل]
«فاصله» در مورد زنی است که به دنبال شوهرش به تهران می آید اما در پی جستجو و پیدا کردن شوهرش دچار حوادثی می شود…
میانه. میان. بین. نامه.
نامه. نُومه. میان. میانه . میانک. بازه:فاصله. فاصله؛فاصل و فصل ؛پاسال ، پای سال فارسی میباشد. نامه؛میان دونفر وبه نام کسی یا کسانی.
بازه
به گمانم باید از پیشوندِ {گُ/وی} و پسوندِ {ا} در این باره بهره برد. در اینجا پیشوندِ {گُ/وی} کاربردِ {نفی کردن} دارند. دو کارواژه یِ شناخته شده برایِ نِشانِش ( =اشاره ) به {نزدیک بودن، آمیختگی} داریم: ... [مشاهده متن کامل]
1 - میختَن:همریشه است با {mix} در انگلیسی. 2 - رِشتَن:که واژه یِ {رشته} نیز از همین گرفته شده است. از این روی، واژگانِ {گُمیزا/گُریسا/ویمیزا/ویریسا} ساخته میشوند. گُزینِش با شما است، که کدام را بگویید. بِدرود!
فاصله ( انگلیسی: Interlude ) فیلمی است که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اسکار ورنر، ویرجینیا ماسکل و دونالد ساترلند اشاره کرد.
گُسَستار، گُسَلِش، گسست و گسل، بن های گذشته و کنونی کارواژه گسستن ( =جدا شدن، جدایی ) است، می توان از آنها نام ستاک ( اسم مصدر ) ساخت به چم فاصله ( جدایی ) . همچنین می توان از ریخت کهن و پهلویِ واژه ی شکاف که "اِشکاف" بوده بهره گرفت. ... [مشاهده متن کامل]
فاصله= اشکاف، گسستار، گسلش پارسی بنویسیم تا پارسی بگوییم.
فاصله گویش:faseleh پارسی یا عربی:عربی برابر پارسی:تراز جدایی، تراز دوری
وقتیکهمعیار مردم وخانواده ودوست وهمکار وهمسر و. . . پول است؛ پس بهتراست از انها فاصله بگیر. وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلاَّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا ... [مشاهده متن کامل]
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ فاصلة از فعل فَصَل ومعانی ومشتقات زیاد دارد. یُفَصِّل تفصیل إنفصال فَصَّل مُفَصَّل مَفاصِل مَفصَلة . . . با فسل وفثل إشتباه نگیر.
/گُسَست/ فاصله ی بین کهکشانها هر لحظه در حال افزایش است. گسستِ میان کهکشانها هر دم رو به افزایش است. 🟢 پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم
واژه فاصله معادل ابجد 206 تعداد حروف 5 تلفظ fāsele نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی: فاصلَة، جمع: فواصل] مختصات ( ص لَ یا لِ ) [ ع . فاصلة ] آواشناسی fAsele الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع واژگان مترادف و متضاد
Span
به وقتی که حس کردی افتاده بینمان فاصله ای چنان بپر بغلم که خیال کنم حادثه ای
بازه، گپ
این واژه هندو اروپایی است ، در انگلیسی Phase بکار می رود ، پسوند " له" نیز پسوندی ایرانی است، پس فصل و . . . نیز ایرانی و هند و اروپایی هستند.
طویل = دراز >>> طول = درازا، درازنا عمیق = ژرف >>> عمق = ژرفا، ژرفنا عریض = پهن >>> عرض = پهنا پس فاصله = دورنا {دور پسوند اسم ساز �نا�} #پیشنهاد_شخصی
این واژه هند و اروپایی است با واژه فاز هم ریشه است : فازله : فاصله و پس له نیز هند و اروپایی است
فاصله # جدایی مانند نیاز این روزهای کرونایی ، جدایی اجتماعی
واژه ی پارسی برابر با آن نیشامی است
دورا
دورا، جدایی ، اندازه ی دوری
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: ویش ( اوستایی ) اَوَچین ( اوستایی: اَوَچینَ ) ، نیژام، نیشام ( پهلوی: نیشامیْه ) ، نیوان ( کردی ) ، میودا mivdã ( کردی: مه ودا )