بیداد، آزار، اجحاف، تطاول، تعدی، جفا، جور، ستمگری
حمید رضا مشایخی - اصفهان
اجحاف
به زبان سنگسری
نو که حق ادمون ده خونده no keh hegh ademon deh khondeh
زور وانده zor wandeh
به عدالت کار نکنده beh edalet nekedeh
خلی بی رحم khely by remeh
سِتِمِگِر setemeger
سِتِمِ ها کنده setem ha kendeh
... [مشاهده متن کامل]
وقتی فریاد بر علیه ظلم در سینه حبس قرار می شود
در گوشه کنار جهان هستی ظلم استوار می شود
در افق حرف حق فقط خبر می شود
ز پرپر شدن عزیزان و هم نوعان در سطر خبر می شود
قدرتمندانه صاحبان زر وزور جنایات خود اصرار می شود
باز فریاد در سینه حبس اشک بی اختیار می شود
باده پرستان د عیش و نوش سران عرب بر ظلم آتش بیار می شود
فریاد مظلومیت مظلومان باز در سینه به آه واشک خود کار می شود
دنیا بر ظلم استوار وجدانهای بیدار در حبس در انتظار می شود
فریاد وجدانهای بیدار با سر نیزه جلادان بی خبر می شود
فقر و بی پناهی و گرسنگی در همه جهان سنگر به سنگر می شود
کی این فریادها وناله های شکسته در سینه احرار می شود
امروز مرز آزمایش است با این ناله ومظلومیت چه کسی هو یار می شود
باز در هستی با فقر و ظلم با چه ابزاری پیکار می شود
کی وجدان های بیدار و همدردان به هم پیمان پیکان شان بر علیه ظلم با اثر می شود
ز گوشه کنار هستی فریادها بر علیه ظلم و تبعیض کی با چه روشی یکسر می شود
کیه وبا چه فریاد رسی در هستی استثمار بر کنار می شود
تا کی وجدان های بیدار با اشک و دل لعل گون بی اختیار می شود
کی صدا اساتید و دانشجویان و نخبگان دریا سالار می شود
کی آه و اشکها و دل لعل گون پیام آشکار می شود
کی تبعیض و فقر در هستی بر کنار می شود
کی آه اشک و وجدان های بیدار بر علیه ظلم هوشیار می شود
پارسی تا ظلم و نسل کوشی است وجدان های بیدار وارد کار می شود
به پیمان هم وجدان های بیدار و رهروان حق سوار کار می شود
رَعیٰ: به در نظر گرفتن انصاف و اعتدال در یک حق مشترک، گویند. وَ الَّذِی أَخْرَجَ الْمَرْعى
"الْمَرْعى: چراگاه؛ حق مشترکی برای همگان
"رعیت" کسی که حق مشترکی بر ارباب به خاطر زحماتش در کشت و زرع دارد. حدیث "کُلکم رٰاعٍ و کُلکم مسئول عَن رَعیته" همه به نوعی هم رعیت، و هم ارباب هستند و باید حق رعیت هم را رعایت کنند. " لا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ ما دام های مان را آب نمی دهیم تا دیگران اجازه دهند ما از حق مشترک مان در استفاده از این چاه استفاده کنیم.
... [مشاهده متن کامل] ظلم متضاد و مخالف عدل است ناجایگاه قراردادن چیزیست غیر مرضی خداوند و آن اقسام عواقب خطرناک فراوان داردو آنکه انجامش ندهد یا از آن تبرا جوید در پرگار سلامت و امن افتد.
چند واحد مجازات در برابر یک واحد اشتباه
ضایع کردن
درود بر کاربر عزیز و میهن دوست اشکان. حرف های شما درست و بجاست، آنچه را من هم بهش پی بردم شما نیز بدان رسیدید که دروغ به ما گفتند و برعکس ( پارسی ) آن هفتاد درصد عربی، از واژه های پارسی و ایرانی آریایی گرفته شده. جاوید ایران و زنده باید ایرانی و پاینده باد زبان شیرین پارسی.
با یاد او
ظلم و گناه، سه نوع است:
ظلم و گناه نسبت به خداوند
ظلم و گناه نسبت به خود
ظلم و گناه نسبت به مردم و سایر موجودات
ظلمیدن به کسی.
جفاییدن به کسی.
ستمیدن به کسی.
زورگوییدن به کسی.
ستمگریدن به کسی.
🍏🙏انوشیروان یکی از بزرگترین پادشاهان ساسانی بود. انوشیروان را معلمی بود. گویند روزی معلم او را بدون تقصیری بیازرد. انوشیروان کینه او را در دل گرفت تا به پادشاهی رسید. آن گاه از او پرسید: چرا بی سبب بر من ظلم کردی؟ معلم گفت: چون امید آن داشتم که بعد از پدر به پادشاهی برسی، خواستم که تو را طعم ظلم بچشانم تا در ایام سلطنت به ظلم اقدام نکنی!
... [مشاهده متن کامل]
از این حکایت دونتیجه برداشت می شود.
۱ - نتیجه اخلاقی می گوید ظلم بد است، اگرچه از ناحیه معلم باشد
. ۲ - نتیجه برهانی می گوید، ظلم بداست، ولی معلم من ظالم نیست.
بی رحمی . آزار. اذیت کردن. بد یمنی . بد.
کسی که ظلم می کند:ظالم
پر از ظلم:ظالمانه
کسی که ظلم میبیند:مظلوم
ستم
زورگفتن
بیت کامل شعر:
از ظلمتِ خود، رهایی ام ده با نورِ خود آشنایی ام ده
ظَلْم به فتح ظا و سکون لام بمعنی سفیدی دندان
فعَدْلُکَ عَن ظَلْمِ الحَبیب هُوَ الظُّلم
آزار، اجحاف، اعتساف، بغی، بیدادگری، بیداد، تطاول، تعدی، جبر، جفا، جور، ستم، ستمگری، غدر، مظلمه
1. بدی، ناحق بودن کاری
ظلم: حق را ناحق کردن بواسطه جور و ستم.
واژه آریایی ظالم که در اصل زالم است در سنسکریت به صورت jAlma जाल्म به مانای cruel آمده است. عرب واژه زالم را ظالم نوشته و سپس واژگان ظلم و مظلوم را به دست آورده است.
چند وقته که دارم پژوهش میکنم و به چیزی که رسیدم خیلی شگفت انگیزه ، تا حالا هر چی به ما گفتن دروغ بود ، بیشتر زبان عربی ، بیش از هفتاد درصدش ، ایرانیه ، واژه هایی رو که گمان میکنیم عربی ان ، بیشترشون ایرانی ان ، آخه عرب دد منش که زبانی نداشت ما ازش بگیریم
... [مشاهده متن کامل] ظلم در عرف مردم یعنی کاری انجام شود که ناحق است ، کارظالمانه یعنی انجام دادن کاری که حق طرف مقابل نباشد. . .
اشتلم
1ـ نهادن چیزی در غیر از جایی که باید باشد. 2ـ سرپیچی از دستورهای دینی و یا اخلاقی .
3ـ ضایع کردن حقوق کسی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)