sandy, beachy, sandy place, beach, sand, bunker, sandy, beachy, sandy place, beach, strand
شن فروکش
quicksand
شن لغزنده
quicksand
شن و ماسه
concrete
شن کشی
raking, working with a rake
مترادف ها
sand(اسم)
ماسه، شن، ریگ، شن کرانه دریا
gravel(اسم)
ماسه، سنگ مثانه، سنگ ریزه، شن، ریگ
grit(اسم)
استحکام، ثبات، سنگ ریزه، شن، ریگ، ماسه سنگ
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
شَن واژه ای فارسی به معنای آبادی و محل سکونت می باشد این واژه به صورتهای �شن� زبان ارمنی - �شنی� زبان گرجی - �شاینا� زبان سریانی - �شن� زبان ترکی وارد شده است.
شن به شکل شَن خوانده می شود و به معنی: ۱. وسیله ای که برای به باد دادن کاه و جدا کردن گندم استفاده می شده و از جنس آهن و چوب بوده که شکل چوبی آن دندانه های چوبی صافی دارد و صفحه اتصال آن پوست گاو است که ... [مشاهده متن کامل]
چرم گاو است و با میخ دندانه ها را نگه داشته و در زبان لکی به عمل جدا کردن کاه از خرمن گندم شنیاری و به فرد انجام دهنده آن شنیار می گویند ۲. این کلمه معادل کلمه آشیر در زبان لکی و لری در غرب ایران است۳. شِن که به معنی ماسه و سنگریزه های نرم که در ساختمان سازی و . . . استفاده می شود
من دنبال معنی شَن در زبان لکی میگردم چرا جواب درست کسی نداده . مثلا یارشَن
شُن ؛ مساوی است با 985 گز یا 5985 متر ( فرهنگ فارسی معین ) از مقادیر و مقیاس های طول در عهد قدیم ایران است.
دوستان دقت کنید در زبان مازندرانی ما کارواژه ای به نام دشندن یا هشندن داریم به چم پاشیدن یا پخش کردن چیزهای ریز میتوان فهمید شن به چم پخش شده ها می باشد که میتواند شن ساحل نیز در راستای همان باشد یعنی پخش شده های ریز.
دوست بشگردی مردمان سنگان نیز که به پارسی دری سخن میگویند بزغاله را شنگ و بزغالگان را شنگان گویند از امدن گ بر سر شن و شنگ گفتن ان پیداست که این وازه پهلویست واژه کهره را میدانم که بیگمان از زبان ایلامی مانده و بزغاله پارسی دری است و شن و شنگ به پارسی پهلوی است زبان مردم بشاگرد و زبان بلوچان بیش از هر زبانی به زبان پهلوی نزدیکتر است ... [مشاهده متن کامل]
روشن از ان دست اموزشن و گلشن نیست و روشن و روزن از روز و روش است
اساتید گرامی، لطفا اندکی مطالعه کنید، ! شن منظور شن ساحل و ریگ و این دسته از ویز ها نیست، شن اسم یه درخت در حال انقراض از لرستان بوده که چون دانه هاش ریز بودن بهش میگفتن شن، لعنت به ویکی پدیا که این تخم لق شن رو تو دهن شما کاشته
بزغاله در زبان ملکی گالی بشکرد
وجه امری شنیدن وشناختن درزبان فارسی وتلخیص بشنو وبشناس است . بنظر می رسد ازنظر محتوایی شناختن وشنیدن با صافی واعتماد وخلوصی ارتباط داشته باشند.
ماسه
شن وماسه ( sand )
شَن - پسوند مکان و دارندگی فارسی میانه ( پهلوی ) مانند: گُلشَن، آبشَن، روشَن و. . .