سکر

/sokr/

پیشنهاد کاربران

سُکَر = بشقاب ، دوری
کتابی ، خلوتی ، شعری ، سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانی است
چه غم گر در بهشتی ره ندارم
که در قلبم بهشتی جاودانی است
فروغ_فرخزاد
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی سکر از ریشه ی واژه ی مستگر فارسی هست
واژه سکر فارسی میانه mstgr ( مستگر، �بی آب کننده� ) استخراج شده باشد.
• منبع. Durkin - Meisterernst, Desmond ( 2004 ) “mstgr”, in A Dictionary of Manichaean Middle Persian and Parthian ( Corpus Fontium Manichaeorum; 3. 1 ) , Turnhout: Brepols
...
[مشاهده متن کامل]

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سکرسکرسکرسکرسکر
واژه های عربی زیر ریشه اوستایی دارند:
فکر: Ava Kara
ذکر: Adhiri Kara
نکر: Ni Kara
بکر: Aipi Kara
سکر: Os kara
شکر: Asha Kara
مکر: Aiwi Kara
حکر: Akh Kara
عکر: A Kara
وکر: Vi Kara
پیرس: paarsitek
نشئه یا مستی . . . . سدبستن جلوی نهر . . . .
یعنی مستی