خار، سیخ، انگیزه، سیخک، سک، مهمیز
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
سُک=نیسو
sek//سک درگویش مازنی در غرب مازندران ازقبیل آمل نور محمود آباد به بچه می گویند - سکون یا سیکون = بچه ها
یک به ضم سین به معنی سیخونک، میخ، مهمیز، تکان، جنبش است،
همچنین گاه به معنی نیشگون به کار می رود و یکی دو یا سک زدن گاه به معنی اذیت کردن های گاه گاهی و همچنین آزار دادن به شکل "بزن در رو" کاربرد دارد.
همچنین گاه به معنی نیشگون به کار می رود و یکی دو یا سک زدن گاه به معنی اذیت کردن های گاه گاهی و همچنین آزار دادن به شکل "بزن در رو" کاربرد دارد.
سَکّ : محکم ، مشکل ، گران ، سخت در زبان رخشانی بلوچی است .
در زبان سکایی یا سیستانی به معهنی سرسخت و مقاوم است
و سَکّ نام قوم باستانی سکایی است = سکّ ستان= سکستان یا سیستان که در عربی سجستان گویند= یعنی قوم سرسخت ، قوم مقاوم ، قوم محکم و نشان از شجاعت و درایت رستم جهان پهلوان دارد
در زبان سکایی یا سیستانی به معهنی سرسخت و مقاوم است
و سَکّ نام قوم باستانی سکایی است = سکّ ستان= سکستان یا سیستان که در عربی سجستان گویند= یعنی قوم سرسخت ، قوم مقاوم ، قوم محکم و نشان از شجاعت و درایت رستم جهان پهلوان دارد
سک =سوک=سبک
در گویش قمی سُک به معنای آب بینی می باشد.
در طب ایرانی به معنی
سرکه میباشد
سرکه میباشد
سگ به گیلکی : سک
سُکیدَن = جنباندن.
به کسر س. سبوس جو و گندم و برنج در گویش کازرونی ( ع. ش )