ما در زبانِ پارسی دو دسته از فعلهایی داریم که به " - ودن" می انجامند که این دو هیچ وابستگی ای به یکدیگر ندارند:
1 - فعلهایِ ساده یِ ناگذرایی که دارایِ بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - َ و : av - " هستند؛ این دسته از فعلها به زبانِ اوستایی بازمیگردند، چراکه ریشه هایِ اوستاییِ آنها به " - َ و " می انجامند:
... [مشاهده متن کامل]
نمونه :
شودَن/شَو:šav . . . که در زبانِ پارسیِ نو این واژه را به ریخت " شُدَن/شَو - " داریم.
بودَن / بَو:bav . . . که در زبانِ پارسیِ نو این واژه را به ریختِ " بودَن / بُو - ، بَو - " داریم.
سودَن/سَو:sav. . . که در زبانِ پارسیِ نو واژه یِ " سود" را که بُن گذشته یِ " سودَن" است، بکار می بریم. ( فراموش نکنید که در زبانِ پهلوی فعل " سوتیدن" را داشته ایم، که چنانکه پیداست، به ریختِ نادرستی در این زبان آمده است، چراکه از بُن گذشته ( سود/سوت ) به همراهِ پسوندِ " - یدَن" ساخته شده است. بُن کنونیِ " سودن" ، برپایه آنچه در زبانِ اوستایی داریم، " سَو" می باشد.
واژه یِ دیگر " زود/زوت" می باشد که از ریشه اوستایی " گَو:gav" با بُن کنونیِ " java " است که در زبانهایِ آریایی به ریختِ " ژوتَ" و " ژوت" نیز باشندگی داشته است؛ پس اگر بخواهیم بُن کنونیِ واژه یِ " زود" را بیابیم، بسته به آواشناسی، واژه یِ " زَو:zav" پیشنهاد می شود ( به زیرواژه یِ "زود" در همین تارنما بروید و پیام مرا بخوانید ) . و واژگانِ دیگری همچون " دَویدن/دَو - " و. . . را نیز داریم که در این دسته از واژگان جای می گیرند.
نکته 1 : بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - َ و:av" به ریختِ انجامیده به " - و : - u - " نیز می آیند؛ بمانند " شَو:šav" و " شو:šu " و. . . .
2 - فعلهایِ سببی ( Kausativ ) که بُنهایِ کُنونیِ انجامیده به " - آی" دارند:
نمونه ها:
آلودَن/آلای - ، پالودَن/پالای - و. . .
مودن/مای - ، نمودن/نمای - ، آزمودن/آزمای - ، آمودَن/آمای - و. . .
افزودن/افزای - و. . .
سرودن/سرای -
اندودن/اندای - ، زدودن/زدای - ، و. . .
هوده
انتفاع
سود = گرسنگی
سود:آسود. آسودن. مانند غناغنودن
غنی.
ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم.
این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری هَمچون {زود/بود}، در می یابیم {سود} باید در گذشته به ریختِ {سوتَ} باشد، و ما چنین الگویی را برای {زَو/زَوَ/زوتَ} و {بَو/بَوَ/بوتَ} داریم.
... [مشاهده متن کامل]
بُنِ کنونیِ کارواژه یِ {بودنَ} نیز {بَو/بُو} و بُن کنونی {زودن} نیز {زَو} است. نیز می توانیم به همان روش، در پارسی کنونی {سودَن} را با بُنِ کنونیِ {سَو} داشته باشیم. ( می توانید برای دیدن فرتور، به دیدگاه این تن زیر واژه {سودن} سر بزنید. گرچه شاید شیوه نوشتار آن دیدگاه کمی گُنگ باشد. )
نگریدنی/نکته:این {سودَن} با آن در {فرسودن/آسودن} یکی نیست. آن بُنِ کنونی {سای}دارد و در اینجا همسانی رخ داده است. چنین چیزی را برایِ {زودن ( زاییدن ) /زودَن ( درپیوند با زود ) } داریم.
می توانیم پیشوند هایی را هَمراه این کارواژه بیاوریم و نوواژگانی را بسازیم. هَمچون {گُسودن/ویسودن/نِسودن. . . . . } ( نِسودن می تواند کاربرد های گوناگونی داشته باشد که باید یکی را برگزینیم )
بِدرود!
معنای سود در حالت بر عکس آن قرار دارد ، دو - س یا دو - ئِس،
یا مخفف شده عبارت دو - شُدنِس، که باید منظور دو برابر شدن ثروت و سرمایه باشد.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Gains
سود به افزایش ارزش یا سود اشاره دارد.
محل
ارزش. بها :
سروبالای من آنگه که درآید به سماع
چه محل ، جامه جان را که قبا نتوان کرد.
حافظ.
امرغ
دست آورد. بازده . بر . درآمد. بهره
نوعی نمک صنعتی
نوا
سود از مصدر سودن به معنی ساییدن و سوراخ کردن
استفاده، بهره، دخل، ربح، صرف، صرفه، عایدی، فایده، فرع، مداخل، منفعت، نتیجه، نزول، نفع، محصول، حاصل، ثمره
سوزاندن در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان بَشکَرد در جنوب شرقی هرمزگان - قوم کوچ ، ساکنین رشته کوه مکران )
سپاس فراوان از کاربر گرامی علی باقری
سود :
دکتر کزازی در مورد واژه ی سود می نویسد : ( ( سود درپهلوی سوت sūt بوده است. ریختی دیگر از آن در پارسی سودا است به معنی بازرگانی و داد و ستد که در واژه ی"سوداگر" کاربرد یافته است. می تواند بود که این واژه از سوتپگارsūt_apgār پهلوی به معنی سودآور برآمده باشد. ) )
... [مشاهده متن کامل]
حکیما چو کس نیست، گفتن چه سود؟
از این پس بگو کافرینش چه بود.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 185 )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)