خونابه، سرم، اب خون، اب پنیر
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
پاسخ به ادعاهایی از این دست ( مثل اینکه �واژه ی سرم تُرکی است� ) نیاز به بررسی ریشه شناسی دقیق، تطبیقی، و استناد به منابع زبان شناسی تاریخی دارد. در ادامه، با استناد به منابع معتبر و تحلیل زبان شناسی، این ادعا را بررسی و پاسخ می دهیم.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
❌ ادعای نادرست:
> �واژه ی "سرم" تُرکی است�
- - -
✅ پاسخ علمی با استناد:
1. �سرم� در زبان فارسی از ریشه ی �سر� � - م� ( پسوند اسمی )
واژه �سرم� در فارسی امروزی، حالت صرف شده ی ضمیر ملکی متصل است:
�سر� �ـم� = سرم
یعنی �سرِ من�
بنابراین، این واژه ترکیبی از یک اسم ساده فارسی ( �سر� ) و یک ضمیر ملکی ( ـم = من ) است.
2. ریشه ی واژه ی �سر� در زبان های ایرانی:
واژه ی �سر� ریشه در فارسی میانه و اوستایی دارد:
فارسی میانه: sar ( سر، بالا، رأس )
اوستایی: sara - ( رأس، بالا )
سانسکریت: ś�ras ( سر )
این واژه در شاخه های هندوایرانی و حتی هندواروپایی قابل ردیابی است:
PIE ( ریشه زبان نیا - هندواروپایی ) : *ḱer - / ḱr̥ - به معنای �برآمدگی� یا �بالا� ( cf. Greek: kara, Latin: cerebrum )
✅ پس واژه ی �سر� از واژگان اصیل و کهن زبان های ایرانی است و هیچ گونه منشأ ترکی ندارد.
- - -
3. مقایسه با واژه های ترکی:
در زبان ترکی برای �سر� از واژه های زیر استفاده می شود:
ترکی استانبولی: baş
ترکی آذربایجانی: baş
ترکی اویغوری: bash
🔍 واژه ی �baş� در ترکی هیچ گونه پیوند ریشه شناختی با �سر� فارسی ندارد و منشأ ترکی - آلتایی دارد، نه ایرانی.
- - -
4. درباره ی واژه �سرم� در ترکی:
ممکن است برخی ترکی زبان ها واژه ی �سرم� را از طریق تماس زبانی با فارسی ( loanword ) شنیده باشند، ولی در زبان ترکی اصیل چنین واژه ای وجود ندارد که معنای �سر� یا �سر من� بدهد.
- - -
📚 منابع علمی و معتبر:
1. Dehkhoda Dictionary – لغت نامه دهخدا، مدخل �سر�
2. An Etymological Dictionary of Persian, English and other Indo - European Languages – Ali Nourai
3. A Concise Pahlavi Dictionary – D. N. MacKenzie
4. Oxford Indo - European Etymological Dictionary – Julius Pokorny
5. Nişanyan S�zl�k ( Turkish Etymology ) – مدخل واژه ی baş
- - -
جمع بندی نهایی:
واژه ی �سرم� از نظر ساختار، صرف و ریشه شناسی کاملاً فارسی است:
ریشه ی �سر� از اوستایی sara - ، فارسی میانه sar
پسوند ملکی �ـم� نیز از ضمایر کهن فارسی
هیچ گونه پیوندی با زبان ترکی ندارد، و حتی واژه ی ترکی برای �سر� یعنی �باش� کاملاً متفاوت است.
- - -
... [مشاهده متن کامل]
- - -
❌ ادعای نادرست:
> �واژه ی "سرم" تُرکی است�
- - -
✅ پاسخ علمی با استناد:
1. �سرم� در زبان فارسی از ریشه ی �سر� � - م� ( پسوند اسمی )
واژه �سرم� در فارسی امروزی، حالت صرف شده ی ضمیر ملکی متصل است:
�سر� �ـم� = سرم
یعنی �سرِ من�
بنابراین، این واژه ترکیبی از یک اسم ساده فارسی ( �سر� ) و یک ضمیر ملکی ( ـم = من ) است.
2. ریشه ی واژه ی �سر� در زبان های ایرانی:
واژه ی �سر� ریشه در فارسی میانه و اوستایی دارد:
فارسی میانه: sar ( سر، بالا، رأس )
اوستایی: sara - ( رأس، بالا )
سانسکریت: ś�ras ( سر )
این واژه در شاخه های هندوایرانی و حتی هندواروپایی قابل ردیابی است:
PIE ( ریشه زبان نیا - هندواروپایی ) : *ḱer - / ḱr̥ - به معنای �برآمدگی� یا �بالا� ( cf. Greek: kara, Latin: cerebrum )
✅ پس واژه ی �سر� از واژگان اصیل و کهن زبان های ایرانی است و هیچ گونه منشأ ترکی ندارد.
- - -
3. مقایسه با واژه های ترکی:
در زبان ترکی برای �سر� از واژه های زیر استفاده می شود:
ترکی استانبولی: baş
ترکی آذربایجانی: baş
ترکی اویغوری: bash
🔍 واژه ی �baş� در ترکی هیچ گونه پیوند ریشه شناختی با �سر� فارسی ندارد و منشأ ترکی - آلتایی دارد، نه ایرانی.
- - -
4. درباره ی واژه �سرم� در ترکی:
ممکن است برخی ترکی زبان ها واژه ی �سرم� را از طریق تماس زبانی با فارسی ( loanword ) شنیده باشند، ولی در زبان ترکی اصیل چنین واژه ای وجود ندارد که معنای �سر� یا �سر من� بدهد.
- - -
📚 منابع علمی و معتبر:
1. Dehkhoda Dictionary – لغت نامه دهخدا، مدخل �سر�
5. Nişanyan S�zl�k ( Turkish Etymology ) – مدخل واژه ی baş
- - -
جمع بندی نهایی:
واژه ی �سرم� از نظر ساختار، صرف و ریشه شناسی کاملاً فارسی است:
ریشه ی �سر� از اوستایی sara - ، فارسی میانه sar
پسوند ملکی �ـم� نیز از ضمایر کهن فارسی
هیچ گونه پیوندی با زبان ترکی ندارد، و حتی واژه ی ترکی برای �سر� یعنی �باش� کاملاً متفاوت است.
- - -
سرم
دیگه اینو لااقل
ریپورت نکنین😂
اینو به نام تخیلاتتون
نزنید
تورکیست🥰
دیگه اینو لااقل
ریپورت نکنین😂
اینو به نام تخیلاتتون
نزنید
تورکیست🥰
"خونابه"
واژه خونابه را هم می توان به جای بخش مایع خون ( پلاسما ) به کار برد هم به جای سرم تزریقی که آب مورد نیاز در خون را فراهم می کند.
واژه خونابه را هم می توان به جای بخش مایع خون ( پلاسما ) به کار برد هم به جای سرم تزریقی که آب مورد نیاز در خون را فراهم می کند.
ما سِرُم پوست و مو هم داریم، برای اینها چه واژه پارسی پیشنهاد می کنید؟
بخش مایع خون کامل که فاقد فاکتور های انعقادی خون است. ( برعکس پلاسما که حاوی فاکتور های انعقادی است )
سرنگ از فعل سولماز و تورکی است.
پادابه