فحم
الاس
زُغال ازگِل. از گونهء فعلاً فعلا.
از واژه ی زغال یا زگال می توان نوواژه ای به جای واژه ی کربن برساخت:
"پِیزُگ"
پِیزگ: پی=پایه - زُگ=زگال، زغال.
پیزگ= کربن، گوهر یا عنصری که پایه ی ساخت زغال است.
زُغال
واژه ای پارسی که از دو بخش ساخته شده :
زُغال : زُ - غال
زُ : کاملاً ، تماماً ، بیخی ، بیخ و بیز ، بیزا ، بیزَند، بیختی
غال : سیاه ، مشکی ، همریشه با :
انگلیسی : coal
آلمانی : Kohle
... [مشاهده متن کامل]
همچنین همریشه با " اَلکَحل" اَرَبی که به پارسی اَلِکُل می گوییم 《 کَحل گَرد و پود/ پودر سیاه رنگ برای تاریک و تیره کردن مُژه ها به کار می رفته است، سُرمه 》کَحل همریشه با Kohle آلمانی است که واژه ای ایرانی - اوروپایی ست و می توان آن را به سورِشِ " کَهل " بازنویسید/ بازنویسی کرد.
همچنین مُرغِ " زاغ" به مونه ی مشکی با " زُغال" رَپت/ ربط دارد.
بهتر است واژه ی درست " مُرغ " را برای پَرندگان به کار ببریم.
مُرغ خانگی را می توان " ماکیان " هم بَرگفت.
واژه زغال کاملا پارسی است چون در عربی می شود فحم این واژه یعنی زغال صد درصد پارسی است.
چوبه سوخته
مرکب از زاغ آل ( پسوند نسبیت )
سیاه رنگ
معنی چوب سوخته
مخالف چی می شه
مرحوم دهخدا معتقد ان که ذغال صحیحه
الاس . . . .
زغال تازی شده ژگال یا زگال است.
بهتر است زگال بگوییم.
نیز پیشینیان انگِشت می گفته اند.
همان ذغال با کتابت غلط أمّا مشهور.
رگال
آلاس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)