رفت

/raft/

فارسی به انگلیسی

رفت و امد
traffic, truck

رفت و امد داشتن با
traffic

رفت و امد روزانه
commute

رفت و امد روزانه کردن
commute

رفت و امد مکرر کردن
commute

رفت و امد کردن
socialize

رفت و امد کردن به سرعت
shuttle

رفت و امد کردن به طور مرتب
run

رفت و امد کردن ظاهرا با بی هدفی
mill

رفت و امد کننده مکرر
commuter

رفت و امدگر
shuttle

رفت و برگشت
round trip

رفت و برگشت کردن به سرعت
shuttle

رفت و برگشت کردن جریان برق
shunt

رفت و برگشتی
round-trip

رفت و برگشتی بودن
reciprocate

رفت و روب شده
taut

مترادف ها

sweeping (اسم)
رفت

went (فعل)
رفت

پیشنهاد کاربران

رفت تنش رو بفروشه اجاره نمیتونه بده شغل خودش رو پیدا کرده
پایان دادرسی را اعلام میکنم
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی رفت از ریشه ی واژه ی رفتن فارسی است
رفترفترفترفت
رفت گذشته کلمه ( رو ) است اینگلیسی رفت میشه went که کمی تشابه در تلفظ با ( رفت ) دارد . حال ( رفت ) هم میشه ( رو ) که مشابه go اینگلیسی است.
واژه رفت
معادل ابجد 680
تعداد حروف 3
تلفظ roft
نقش دستوری بن گذشته
ترکیب ( بن ماضیِ رُفتن )
آواشناسی raft
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
...
[مشاهده متن کامل]

واژه رفت از ریشه ی واژه ی فارسی رفتن است.
واژه رفتن از فارسی میانه ( SGYTWN - tn' /⁠raftan⁠/، �حرکت، ادامه دادن� ) ، از زبان پیش ایرانی *Hrab - / *Hraf - ( �رفتن� ) ، با مشخصات از زبان پروتو - هندواروپایی *h₁reh1p - ( "حرکت کردن، خزیدن" ) ، در این مورد مقایسه کنید خزنده انگلیسی، لاتین rēpō ( "من خزنده" ) ، لتونی r�p�t، r�pt، آلمان عالی میانه reben ( "حرکت، هدایت کردن" " ) ، rebe ( "شاخه، جوانه" ) . ادلمن ریشه پروتو - هندواروپایی را به عنوان *rebʰ - ( �حرکت، عجله کردن� ) بازسازی می کند، و به همزادگان آلمانی ذکر شده در بالا، و همچنین rebrad ایرلندی قدیمی ( �بازی کودکان� ) استناد می کند. از طرف دیگر، به گفته Cheung، شاید ترکیبی از پروتو - ایرانی *Hap/f - ( "دستیابی، رسیدن" ) و *Har - ( "به سمت، رسیدن" ) ، اولی از پروتو - هندواروپایی *h1ep - ( �گرفتن، گرفتن� ) و با لاتین apīscor ( �تلاش می کنم به چنگ آوردن� ) ، دومی از زبان پروتو - هندواروپایی *h₁er - ( �رفتن به، رسیدن� ) و هم ἔρχομαι ( �rkhomai ) است. ، "رفتن، آمدن" ) مربوط به سانسکریت ودایی योप् ( پاک کردن، محو کردن، پاک کردن، پاک کردن ) ترکیبی از پروتو - هندواروپایی تجزیه و تحلیل شده است * gʷu - yup - ( "بردن گاو" ) . با روپگ بلوچی ( r�pag، �جارو کردن، جارو کردن� ) .
منابع ها. لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی به پهلوی
واژگان مترادف و متضاد
ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی
فرهنگ واژه های اوستا
فرهنگنامه کوچک پهلوی
فرهنگ فارسی به پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
تاریخچه واجهای ایرانی
فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
فرهنگ سنسکریت - فارسی

در رفت و روب با رفة عربی در انسجام مفهومی است .
برطرف شد. تمام شد.
مشکل رفت. یعنی مشکل برطرف شد.
در زبان لکی معادل چی می باشد
به زبان سنگسری
رفت. . . . بِشو besho
من رفتم. . . . اّبِشوی a beshoy
شما رفتی. . . . تو بِشوی to beshoy
رفت مونث. . . نّه بِشو neh bedho
رفت مذکر. . . نو بِشو no besho
ما رفتیم. . . . هّم بِشویون hem beshoion
...
[مشاهده متن کامل]

همه رفتن. . . . جا بشوین ja beshoien
آنها رفتن. . . . . اِنون بِشوین enon beshoion
کجا رفتن. . . کی بشوین ky beshoien
ما می رریم. . . . هِم شونون hem showing
شما می روید. . . تو شوندهto shondeh
آنها می روند. . . . انون شونِن enon shonon

واژه رفت کاملا پارسی است و ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود ذهب این واژه یعنی رفت صد درصد پارسی است.
منابع ها. فرهنگ لغت معین
واژگان مترادف و متضاد
واژه رفت کاملا پارسی است در عربی می شود ذهب در ترکی می شود gitmiş این واژه یعنی رفت صد درصد پارسی است.
آنکه در خانه یا جای بیاید و دوباره برآید باز ما می گوییم رفت.
پس:
رفت: برآمد.
آمد و رفت : آمد و برآمد.
زدودن، زدود
تمیز کردن _زدودن
زُدود
زُدودن، زدودن
go برای استفاده بهتر است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)