تو هم کشتی مارو از بس گفتی ترکی التصاقیه هندواروپایی تحلیلی
لامصب ترکی مگه پیشوند داره؟
بعد چطور ممکنه فارسی پیشوند نداشته باشه ولی پسوند چرا!؟!
لاتین رو در نظر بگیریم
یه ریشه داره به نام nate
... [مشاهده متن کامل]
یه پسوند بهش بدی میشه nation
یکی دیگه بدی میشه national
یکی دیگه بدی میشه nationality
یه پیشوند هم بهش بدی میشه internationality
خدا میدونه این کار رو تا کجا میشه ادامه داد
از صرف فعلشون هم که دیگه لازم نیست بگیم
چیزی که تو به دروغ گفتی ندارن
درحالی که هم فارسی صرف داره هم هندی هم لاتین هم ارمنی هم یونانی
حالا لاتین التصاقیه؟!
همینکه پیش فرض رو بر این نهادید که هر زبانی پیشوند و پسوند داره چسبانشیه نشون میده از زبان شناسی هیچی حالیتون نیست
تازه هرجا هم یه حرف رو می زنید
یه جا میگید دستور زبان فارسی و الگوی واژه پردازی در فارسی چسبانشی و ترکیه
یه جا میگید فارسی زبان تحلیلیه
خود درگیری شدیدی با خودتون دارید!
آخرش فارسی در چه گونه ایه پروفسور رضایی؟
اینجوری هم تو مختون کردن که هرچی چسبانشیه باهم در پیوند و ترکیه
خب
الان مردمان جنوب آفریقا ترکن یا ترکا ریشه در آفریقا دارن؟
چسبانشی ( مانند ترکی و زبان های آفریقا و مغولی و. . . )
ترکیبی ( مثل فارسی و دیگر هندواروپایی ها و سامی و قفقازی شمال شرقی و. . . )
و تحلیلی ( مانند چینی )
چیزی جز گروه بندی ساختاری نیستن
گروه بندی های برپایه خویشاوندی و هم نیایی میشن خانواده های زبانی
مانند خانواده زبان های ترکی
خانواده زبان های هندواروپایی
خانواده زبان های آفروآسیایی
خانواده زبان های چینی تبتی
خانواده زبان های آسترو آسیایی
و. . .
وقتی این پایه هارو نمیدونید
لطفا فضای سایت رو با چرندیات آلوده نکنید
واژهٔ **�دوش�** ( به معنای *دیشب* یا *شب گذشته* ) یکی از واژه های کهن پارسی است که در شعر و نثر کهن بسیار به کار رفته و هنوز هم در زبان ادبی زنده است. در اینجا ریشه شناسی ( ریشه یابی ) آن را بررسی می کنیم:
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### 🔹 ساختار و ریشهٔ واژهٔ �دوش�:
واژهٔ �دوش� در اصل از **پارسی میانه** ( پهلوی ) گرفته شده و برابر آن در پهلوی **dōšag** یا **dōš** بوده است، که خود برگرفته از پارسی باستان **dušiyāva - ** ( به معنای �شب پیش� یا �شب گذشته� ) است.
### 🔹 تجزیهٔ واژه:
* **�دوش�** ← کوتاه شده و ساده شدهٔ �دوشب� یا �دوشو� ( در برخی گویش ها ) .
* واژه از دو بخش ریشه دار می آید:
* **�دو - �**: ریشه در �dva - � ( در زبان های هندواروپایی ) به معنای �دو�، که در اینجا به صورت استعاری یا زمانی به �گذشته� اشاره دارد ( شب دوم پیش از اکنون، یا پیش تر ) .
* **� - ش�**: همان بخش پایانی �شب� یا همانند آن در زبان پهلوی.
بنابراین، **�دوش�** در اصل به معنای �شب پیش� یا همان **شب گذشته** است، همان گونه که اکنون هم در شعر به کار می رود:
> دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند. . .
> ( حافظ )
- - -
### 🔹 واژگان خویشاوند:
* **دیشب** ← ترکیب نوین تر که در زبان گفتاری رایج تر است.
* **پریشب** ← دو شب پیش.
* **امشب** ← شب کنونی.
* **فرداشب** ← شب پسین.
- - -
این پاسخ هوش مصنوعی در باره ریشه یابی واژه ( دوش ) هست
در گویش لری دوش معنای دیشب هم دارد ( در کنار کتف و شانه ) . . . برای من شگفت آوره که برخی از دوستان به همین پایه میگن که این واژه تورکیه: ) کما اینکه تویه بسیاری از گویش های پارسیه دیگه این واژه معنای دیشب رو هم داره . . . .
تهش همه چی به ترکی میرسه خیلی واضحه. اخرش میرسی به ریشه های ترکی کلمه. زبانهای هند اروپایی التصاقی نیستند که به تقسیم کنی به سپسوند و پیشوند و بخای هم تقسیم کنی باید یک قاعده رایج باشه. فارسی رو گرامر
... [مشاهده متن کامل] ترکی هست. یک نفر پسوندهای ده، نده، ندن، گون، وار، ینده رو توی زبانهای هند اروپایی نشون بده. جدول کلمات هند اروپایی در بهترین حالت یک مطالعه تطبیقی هست مثلا شولدر چه ربطی به دوش داره که توی جدول میارن. تقریبا هر کلمه ای ذپ که بخای میتونی ارایه بدی چون در هر زبان کلی کلمه با دو و دو شروع میشه. شما زبان عریی و ترکی رو هم بزاری توی جدول اینا جواب میده. قبول داریم از یک ریشه بودن رو ولی کلماتی که مرتبط میکنند خیلی بدون دلیل هست و هیچ ممیزی نداره
|| خواب و رؤیا. ( ناظم الاطباء ) .
- دوش دیدن ؛ خواب دیدن در شب گذشته. ( ناظم الاطباء
پیداش کردم میگم دوش ترکی یعنی خواب دیدن
فارسی چون روی گرامر ترکی هست حتی اگر ترکی وزنهای مختلف هم بنویسیه باز طرف فارسی میخونه. دوشینه به ترکی یعنی روی دوشش. در فارسی دوشینه معنی نداره اونم بمعنی شب. یا دوشین یعنی دوشش. کی بن شب دوشین و دوشینه میگه
یعنی کلی کلمه که با دو شروع میشه رو میشه به این کلمه وصل کرد. استدلال اروپایی ها میلی ضعیف هست مخصوصا وقتی کلمات معانی خیلی متفاوتی دارند هیچ توضیحی ندارند
مشکل نویسندگان اروپایی اینه که کلمات متفاوتی رو به هم وصل میکنند یعنی چه دوس باشه چه دوش چه دور هیچ فرقی نداره. یعنی با ریشه کاری ندارند فقط کلمه یکم به هم نزدیک باشه تمامه. مثلا ما دورسه رو در ترکی داریم.
... [مشاهده متن کامل] دیرسک یعنی ارنج و دورسه به انحنای جلوی کشتی که شکستی و انحنا داره دورسه میگن. در صورتی که این قاعده ریشه در زبان هند اروپایی معنی نداره یعنی فقط ابتدای کلمه نیست کلیت کلمه باید بررسی بشه. و معنایی هم که زدن خیلی متفاوت و حتی نمیتونه به هم ربط داشته باشه بیشتر در حد حدس هست. این نه فقط این مورد در کلیه بررسی ها یجوری میخاد همه رو در یک دسته قرار بده ولی معنای های خیلیی متفاوتی دارند که هیچ توضیحی براش وجود نداره در حالی که معنی کلماتی که از یک ریشه مشتق میشن نزدیک به همه این یعنی اگه میخواشت میتونست کلمه در و دوستم و غیره رو به این کلمه مرتبط بدونه این استدلال اینقدر بازه برای ارتباط. دوسیه، دوست، دور، عدد دو، دوئل، دوال، دوا، دود، دوش و کلی کلمه دیگه
خیلی برای من جالبه هر چی توی پهلوی هست تلفظش با ترکی دقیقا یکی هست حتی گرد لبی ها دوش در ترکی دوش نیست دؤش هست. بعضی از کلمات هم شباهت نسبی داره توی اوستا داعوش هست خیلی متفاوته چون الف یا دال در دومین
... [مشاهده متن کامل] کلمه ریشه رو کلا تغیر میده. دو سه حرف اول که معمولا ریشه هستند حداقل باید تطابق داشته باشه. تازه این موضوع هم هست که چقدر دقیق از منابع نقل کرده باشند خیلی وقتا میکن این احتمالا این کلمه هست میری میبینی کلا یه چیز دیگه هست چون خط اینا هم فرق داره چقدر درست میخونند خدا میدونه خط ترکی عثمانی که تا صد سال پیش بوده یا همین فارسی نسبت به هزار سال پیش خیلی جاها متفاوت خونده میشه و یکی از دلایل تغیرات در زبانها همین خط های غیر دقیق هستند که مصوتها داخلش نوشته نمیشه. خیلی از حروف چند تلفظه هستند و خواننده بر اساس ذهنیات خودش اونا رو میخونه. با این چیزهایی که از نویسندگان دیدم همیشه هم خیلی خطا داشتن و این برای همه زبونها اینجورینه متاسفانه.
رضا جان با سلام
در خیلی از شعرها دوش به معنی خواب دیدن اومده در شعرهای موخر به معنی شب اومده. ولی دوش کلا در این شاخه زبانی به دوشیدن ربط داره نه دوش به معنای کول. بعضی کلمات قطعی مشخصه بعضی کلمات هزار سال هم بگذره معلوم نیست دوش به معنای سینه زیاد مشخص نیست ولی احتمالا فارسی نباشد. چون دوغ رو میدونم در سانسکریت بمعنای دوشیدن هست که میگن دختر از این کلمه اومده که زیاد معقول و منطقی بنظر نمیرسه که به خواهر دوشنده بگن
... [مشاهده متن کامل] این واژه در گویش خراسانی اگر معنای دیشب را بدهد دُشنه نیز تلفظ میشود
جناب رضایی برادر عزیز خواب از ریشه خفتن می اید و واژه چهره نیز در اوستا و سانسکریت پر کاربرد است .
پاسخ به بهنام رضایی و عبدالرضا :
1 - در فارسی باستان و پهلوی، �دوش� به معنی شانه، کتف یا قسمت بالای پشت بوده و هنوز در متون کلاسیک هم به این معنا آمده است
2 - در فارسی کهن، �دوش� به معنی شب گذشته استفاده می شده و کاربرد معناشناسی عرفانی داشته است
... [مشاهده متن کامل]
شاعران �دوش� را برابر با �دیشب� یا حتی �سحر� به کار برده اند، تا جایگاهی عرفانی و الهیاتی هم برای آن فراهم شده است
حافظ:
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
سعدی:
دوش بی روی تو آتش به سرم بر می شد
و آبی از دیده می آمد که زمین تر می شد
حافظ:
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیرِ ما ( دیشب پیر ما از مسجد به میخانه آمد )
سعدی :
آن سیل که دوش تا کمر بود
امشب بگذشت خواهد از دوش
تشبیه سیل شبانه که حالا به سر رسیده ( رویدادی نمادین در شب گذشته که اثرش امروز نمایان شده ) اینجا سعدی از دو معنای واژه دوش بهره برده است .
حافظ :
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
عطار نیشابوری :
دوش آمد و گفت: مردم دوراندیش
دی گفت: کجا شدی، چنین میباید
( اینجا دوش دیشب و دی دیروز می باشد )
3 - ریشه �دو ش� به معنی دوشیدن همانند شیردوشیدن است و گرته برداری مستقل از معنی �دوشیدن� دارد.
4 - دوش ادعایی شما از ریشهٔ اوغوزی باستان ( t�l/t�ş ) آمده و ارتباطی با دوش فارسی ندارد شما هر واژه ای یک مقدار شباهت دارد فوری هیجان زده شده و قصد تصاحبش را دارید همانند نام ویروس اپشتاین در چند روز گذشته که گندش در آمد .
دوش یعنی دیدن. . . وای خدا. . .
دوش یعنی دیشب جناب
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ( حافظ )
دیشب دیدم که فرشتگان در میخانه زدند
در کارگه کوزه گری رفتم دوش. . . ( خیام )
دیشب به کارگاه کوزه گری رفتم
... [مشاهده متن کامل]
البته اینجا کلن معنی زمان گذشته میده
دی پیشوند زمان گذشته هست
در دیشب و دیروز و
کلن دی در فارسی یعنی گذشته
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن ( خیام )
ترکی که کلا پیشوند و میانوند نداره
همه چیزو با پسوند گسترش میده
اینجوری ادعات میشد به سه زبان مسلطی؟
تو عربی که گفتی فرار و اشتغال و قبول تورکیه
تو فارسی که خسته را با خواستی یکی گرفتی
الانم که میگی دوش یعنی دیدن
چارتا دیگه از این کامنتا بذاری به ترکی دونستنتم آدم شک میکنه
رضا مدیاتک دوش به معنی کول نیست چون فارسی نیست معنیشم اشتباه متوجه شدین. دوش سینه و بالای سینه رو میگن، شاعرها همه کلمات ذو در معنای درست و ترکیش استفاده کردن ولی الان دوستان کلا اشتباه برداشت میکنند اکثریت
... [مشاهده متن کامل] شاعران زبان دری تورک بودند چون این اصلا زبان شما نبود شما فقط زبانتونو له دری تغیر دادین و الان ندونسته فکر میکنید از قدیم برای شما بوده. خدا میدونه چقدر کتاب و نوشته ترکی و فارسی که حقیقت رو بیان میکرده از بین بردند. اینا به نسخ ترکی دانشگاه آکسفورد رحم نکردند طرف رفته با تیغ تمام نسخ ترکی دانشگاه آکسفورد رو از بین برده. خدا میدونه چقدر شو انگلیس برای جعل تاریخ برد چقدر شو ایرانشهری ها امحا کردند. ما فقط گوشه کوچکی از این کتابها رو داریم. توی کتابهای قدیمی خیلی از مطالب رو نوشته بودند مقلا تورک بودن اشکانیان، سامانیان، در خصوص زبان دری و شکل گیریش. خیلی چیزها رو امحا و جعل کردند تمام شعرها تصحیح شده و دارای به هم ریختگی وزنی هست چون طرف خواسته کلمات با ریشه ترکی یا بعضی حقیقت ها رو از بین ببره. هنوز نسخ خطی کتابخانه ملی در دسترس نیست و نمیتونی ببینی خب یه کپی الکترونیک بزار ملت استفاده کنند. کو نسخه خطی شاهنامه. یا کتاب ترجمه ابوعلی سینا که خودشون رفته بودن به فارسی ترجمه کرده بودن بکن فارسی بوده بعد عربیش رو نوشتن که لو رفتن بعد گفتند معلوم نیست قبل یا بعدش بوده. جایی که بزرگان دانشگاهی جعل میکنند شما حق دارید فکر کنید فارسیه. چون به عقلتم نمیرسه اینقدر تقلب کرده باشن. کو این نسخ پهلوی از کجا به دست اومده. چیزی وجود نداره. دیده همه چی ترکیه گغته یه چیز درست کنیم بگیم توی پهلوی هست. کلمه با گرامر و ریشه ترکی اونم نه یکی دوتا چیکار میکنه. اسم ها داد میزنه جعلیه ارداویراف نامه. اردشیر و نامه و این کلمات جدید خودش گویا هست.
به فرمان یزدان خجسته سروش
مرا روی بنمود در خواب دوش.
ابن بیتو نگاه کنید خواب دیدن رو دوش میگه یعنی همون دوش ترکی یعنی خواب دیدن، در فارسی خواب دیدن کلمه نداره از همون فعل خواب استفاده میشه با فعل کمکی که توصیف کنه. دیشب خوابیده بودم که خواب دیدم. این کلمه با کلمه اندیشه و دوشونجه ترکی از یک ریشه هست. یعنی دوش بمعنی اینه که در خواب چیزی به ذهنت متبادر میشه، ترکیه ای های بیسواد از روی نادانی نصف کلمات ترکی رو بخاطر دروغ یک عده باور کردن فارسیه نمیدونه اینا دونسته دروغ میگن
... [مشاهده متن کامل] وای خدای من خودش رو به همه چی وصل میکنه زبان مانوی، پارتی؟چجوریه که برای شما هر کلمه ای از یجا میاد چرا برای کردا و بلوچها چنین اتفاقی نیفتاده. وقتتونو تلف نکنید. چهره کلمه ترکی هست. پارتی ها ترکمن های
... [مشاهده متن کامل] اشکانی هستند. همه چیزو با هم قاطی نکنید. اشکانیان اصلا به چیز متفاوتند. چهره از ریشه چویرمک هست یعنی دور چیزی، برگرداندن چیزی اصلا ربطی به فارسی نداره
دوش در زبانهایی هند اروپایی معنی دوشیدن داره نه شب و غیره که دوختر هم از همین ریشه هست. دوش ترکی متفاوت با دوش فارسی هست. دوش ترکی خواب دیدن و بالای سینه هست. دوش با کول فرق داره. دوش سینه هست نه کول. در نظامی گری هم دوش فنگ تفنگ روی سینه مورب قرار میگیره نه روی کول
دوش کلمه ای ترکی در دو معنی یکی یعنی خواب دیدن که در شعرها هم به این معنی استفاده شده بعدها معنی شب هم بخودش گرفته. دوش دوم ترکی بالای سینه هست که اونم باز در فارسی راه یافته. کلمه ترکی هست. این پانترک
... [مشاهده متن کامل] و این مسخره بازیها چیه در اوردین. ریشه کلمه ترکی هست حالا هرکس اینو گفت برچسب پانترک میخایین بهش بزنین که چی بشه
دوش در گویش خراسانی مجاز از توان نیز هست برای نمونه در شون خود ندیدن یعنی اینکه گوینده توان انجام کار را در خود نمی بیند
دوش = کودن و احمق
خا
کول
کَت
دوش کلمه ای فارسی است که باورش برای شما پانترک ها خیلی سخته چرا که سعی درتجزیه طلبی دارید! 🌹♥🌹
این کلمه حدود100سال است در زمان رضاشاه مد شد.
دوش کلمه ای تورکی است در معنی دیشب در اصل رویا و خواب است نه دیشب در معنی دوشیدن و دوش آب از دوش تورکی به معنی پستان گرفته شده است دیوان الغات تورک ص90سطر 14 جلد 3 و ص90 سطر 9 ج3 تصحیح استاد دبیر سیاقی
آشنایی با پیشوندهای " هو - " و " دُش - /دژ - ":
پیشوندهایِ " هو - " و " دُش - " پادواژه یِ ( =متضادِ ) یکدیگر هستند.
اگر واژه ای را که پس از این دو پیشوند می آید، با " X " نشان دهیم، آنگاه " هو - X " به معنایِ " X خوبی داشتن" است و " دُش - X" به معنایِ " X بدی داشتن" است. اگر خودِ " X" چیزِ بدی باشد یا ویژگیِ بدی را بازنمایی کند، آنگاه " دُش - X" بسیار بَد بودنِ آن چیز یا آن ویژگی را نشان می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
در زبانهای باستانیِ ایرانی ما پیشوند " دُش/دژ" را به ریختهایِ
" دوش:duš " / دوژ:duj" / " دو ( س ) :du ( s ) " ( چنانچه X با "س:s" آغاز شود ) /" دور:dur" داشته ایم.
نمونه ها:
1 - " سرَو:sraw" به چمِ " آوازه" بوده است که با "سُراییدن" در پارسی همریشه است:
"هو - سرَو :hu - sraw" به چمِ " خوشنام، خوش آوازه" بوده است و " دو - سرَو:du - sraw" به چمِ " بدنام، بدآوازه" بوده است؛
2 - در زبانِ پارتی برای واژه " چیهر:čihr " که همان " چِهر، چِهره" است، داریم:
" هو - چیهر:hu - čihr " به چمِ " خوش چهره، زیبا" و " دور - چیهر :dur - čihr " به چمِ " بدچهره، زشت"؛
3 - در زبانِ پارسیِ میانه برای واژه یِ " چَشم: čašm " داریم:
"هو - چَشم:hu - čašm " به چمِ " نیکخواه، خیرخواه" و " دُوش - چَشم:duš - čašm " به چمِ " بَدچشم، حسود، رِشک ورز" است؛
4 - برای واژه یِ " گَند:gand" در زبانِ مانوی داریم:
" دوژ - گَن:duj - gann " به چمِ " بسیار گَند و زننده" .
( در نمونه 4 ازآنجایی که واژه یِ " گَند=X" چیزِ بدی را باز نمایی می کند، با همراهیِ پیشوندِ " دوژ/دوش" بسیار بد بودنِ آن نشان داده میشود. )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت:
رویبرگِ 260 از نبیگِ " زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفور ) ، بخشِ ( 6. 1. 1 )

به دوش در جمله های زیر دقت کنید
دوش گرفتن= زیر باران و چیزی که می بارد قرار گرفتن
دوشیدن= باریدن و چکاندن از چیزی
بر دوش کشیدن = به بار کشیدن = کنایه از حمل
دوشیزه = دوش ایزه ( is = هست / شد ) = به بار آمده = کسی که به سن بلوغ میرسد و میتواند شیر دهد یا کسی که میتواند کار دوشیدن را انجام دهد
... [مشاهده متن کامل]
دوغ = دوغتر = دوختر = داتر لاتین = کسی که میتواند دوغ را به بار آورد
در همه اینها دوش = بار
همچنین اصطلاح بارش کردم = بر دوش کسی چیزی قرار دادن است => دوش کنایع از مسئولیت نیز شد اما با بررسی دقیق میتوان فهمید دوش یعنی باریدن که خود دو چم دارد
1 - مسئولیت
2 - هر آنچه که بر سر ما می افتد = واران = از بالا به پایین => bar = واحدی برای فشار در لاتین نیز شد => برای اشاره به مسعولیت در ایران بکار رفت
همچنین در باریک نشانه قطره های ریز و کشیده باران شد ؛ پس میبینیم برای یک واژه در چند جا بستگی به نیاز کاربرد های خاصی یافت.
1 - دوش واژه ای فارسی به معنای ابزار گرمابه می باشد این واژه با واژه های douch� فرانسوی و doccia ایتالیایی هم ریشه می باشد .
2 - دوش به معنای شب گذشته و دیشب نیز فارسی می باشد .
3 - دوش به معنای کول نیز واژه ای فارسی است.
در لری به دیروز دوش میگویند
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_shower
یا #to_take_a_shower به معنایِ حمام کردن زیرِ دوش، حمام کردن، دوش گرفتن، حمام گرفتن ، و جُزین
ا↙️
#افشودن ( af. šu. d. an )
یا:
#افشاویدن� ( af. š�. ( � ) v. id. an ) 👈�اَفشاو ( حاصلِ برش آمیزیِ ستاکِ حالِ �اَفشان� از فعلِ �افشاندن� و واژهٔ �آو�، دیسه ای دیگر از واژهٔ �آب� ) - - یدن ( نشانه ٔ مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
ستاکِ حالِ�اَفشودن می شود:�اَفشاو . ( بسنجید با:�پَسودن —>�پَساو . )
▪️مثال:
۱ - او روزی سه بار می اّفشود ( دوش می گرفت، ) برای همین آو را مرغابی صدا می زدند.
۲ - او معمولاً صبح ها پیش از ساعتِ هشت می اَفشاوَد ( دوش می گیرد. )
🔺 توجه:
🔹� #shower
🔹� #افشاوه
یا: #افشاب
🔺نکته:
فعلِ #to_shower را می توان به دیسهٔ سادهٔ �افشابیدن� یا دیسهٔ مرکبِ �اَفشاب گرفتن� نیز صرف کرد.
▪️مثال:
او آنقدر زیرِ اَفشاب ( دوش ) می ماند تا زمانی که دیگر هیچ آبِ گرمی در آبگرمکن باقی نمی ماند.
🔸� #showering دوش گرفتن
🔸� #افشاوش ( اَفشاوِش )
▪️مثال:
اَفشاوش ( دوش گرفتن ) در شب برای آن ها می صرفید، زیرا برای مصرفِ برق پولِ کمتری می پرداختند.
🔹� #showery صفتِ هوایی که از آن بارانِ تند و ناپیوسته می ریزد.
🔹� #افشاوین
یا: #افشاوا
یا: #بارانی
یا: #بارشی
یا: #تندافشاب
▪️مثال:
۱ - امشب هوا اَفشاوا است، ولی تا صبح صاف خواهد شد.
۲ - ابرهای اَفشاوین ( تندباران زا ) در راه بودند و پیش بینی می شد که فصلی پرباران داشته باشیم.
🔸 #showeriness
🔸 #افشاوایی
🔹� #showerer کسی که زیاد دوش می گیرد.
🔹� #افشاب باز
یا: #افشاب گر
🔸� #showerless دوش نگرفته ( صفتِ شخص ) ، بی دوش ( صفتِ حمام )
🔸� #ناافشوده
یا: #بی افشاب
▪️مثال:
آن دخمه یک حمامِ بی اَفشاب ( بی دوش ) داشت که آبش هم سرد بود و تن شویی در آن جا یک شکنجه به حساب می آمد.
🔹� #to_reshower
🔹� #بازافشودن
یا: #بازافشاویدن
🔸� #showerhead سرِ دوش
🔸� #سرافشاب
🔹� #thundershower بارانِ تند رعدوبرق
🔹� #رگبار
یا: #تندرافشاب
یا: #برق افشاب
▪️مثال:
تُندرافشابِ بی اَمانی سراسرِ جلگه را فرا گرفته بود، و آن ها دربه در به دنبالِ پناهگاه بودند.
☑️ هم ریشه های دیگرِ جزءِ میانیِ #افشاویدن ، #افشاب و #افشاوین در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
نیاایرانی� 👈�تکان خوردن، جنبیدن�➖� - šan
فارسی میانه��👈�افشاندن�➖ afšāndan
فارسی میانه�� 👈�تکاندن�➖ - wišān
پارتی� 👈� تکاندن�➖ - wišān
سغدی� 👈 تکان خوردن، لرزیدن� ➖� - šn
خوارزمی� 👈�جنبیدن، لرزیدن ➖� - šn� �
فارسی� 👈�افشاندن، شاندن ( ریختن، پاشیدن، ) شانه ( جست وخیزِ اسب، شانه ( چوبی برای باد دادنِ خرمن )
کردی� 👈�افشاندن، انداختن ➖�šāndin
تاتی 👈 پاشیدن ➖ šund�n
بلوچی 👈 پاشیدن، افشاندن ➖ - šān
پشتو� 👈�ریختن، پاشاندن ➖� šanəl
یدغه� 👈�جنباندن، تکاندن ➖� - firšōn
شغنی�� 👈�تکاندنِ درخت ➖� - biγēn
روشانی� 👈�تکاندن�➖� - awīn
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
دوش دیدن بمعنی رویای صادقه دیدن است
دوش دیدم که ملایک. . .
در ترکی دوش دیدن رویای صادقه دیدن است
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
دوش به زبان سنگسری
اّشون ashon
شو قبل sho ghebel
متضاد . . . آمشو amoshon
شب. . . نِموشون nemoshon
دوش حال پریشان ز اعمال خودم بودم
دوش وقت سحر با آه وناله براحوال خودم بودم
در پی کرشمه مست یار دوش پیمانه بر جان خودم بودم
... [مشاهده متن کامل]
در پی می ناب صافی یار گدائی با صراحی خودم بودم
دوش ز اعمال گذشته فریاد و افسوس ز کار خودم بودم
در دل ز رحمت یار دوش ز خیال حال خوش خودم بودم
دوش هر چه بود ز توکل و رضا وبخشش او در سبد خودم بودم
پارسی دوش یاد یار را خاطره در خیال خودم بودم
با این حال خوش و شوق وصال در احوال خودم بودم
اپـــل
دوش ( گَرمابه ، حمام )
پاشاب ، گَرماب ، پاشابه ، پاشانه ، پاشینه ، پاشو ، پاشه
در تمام کلمات با دوش انسجام مفهومی با سینه ( دوش تورکی ) قابل لمس است . دوشادوش سینه به سینه یا پستان به پستان دوشیدن .
دوشیزه ( دارای دوش های کوچک )
دوشیدن …
در تمام لغات دوش در مفهوم تورکی قابل رصد است .
در لری بختیاری دوش به معنی دیروز مثلا دوش پسین یعنی دیروز عصر
واژه دوش
معادل ابجد 310
تعداد حروف 3
تلفظ duš
نقش دستوری بن حال
ترکیب ( قید ) [پهلوی: dōš] [قدیمی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی duS
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ لغت معین
فرهنگ فارسی عمید
خیلی خیلی درست و آفرین
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
( دوش و دوشیدن ) در زبانِ پارسی با واژه ( duco ) در زبان لاتین و ( duce ) به چمِ ( راهبری کردن، هدایت کردن lead ) از یک ریشه می باشند که در واژگان همچون ( produce ) و ( introduce ) به چشم می خورد. در زبانِ آلمانی نیز به ( دوشِ حمام ) ، ( Dusche ) و به ( دوش گرفتن ) ، ( duschen ) می گویند که بسیار با واژه ( دوشیدن ) همانند است. . ریشه های همه واژگانِ بالا در زبانِ اوستایی و سانسکریت هست.
... [مشاهده متن کامل]
واژه دوش
معادل ابجد 310
تعداد حروف 3
تلفظ duš
نقش دستوری بن حال
ترکیب ( قید ) [پهلوی: dōš] [قدیمی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی duS
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ لغت معین
زبان لری بویراحمدی دوش به معنی دیشب و دیگ به معنی دیروز
( دوش و دوشیدن ) در زبانِ پارسی با واژه ( duco ) در زبان لاتین و ( duce ) به چمِ ( راهبری کردن، هدایت کردن lead ) از یک ریشه می باشند که در واژگان همچون ( produce ) و ( introduce ) به چشم می خورد. در زبانِ
... [مشاهده متن کامل] آلمانی نیز به ( دوشِ حمام ) ، ( Dusche ) و به ( دوش گرفتن ) ، ( duschen ) می گویند که بسیار با واژه ( دوشیدن ) همانند است. . ریشه های همه واژگانِ بالا در زبانِ اوستایی و سانسکریت هست.
دوش : دوش حمام تغییر یافته ی دؤش ترکی می باشد . دؤش در زبان ترکی به پستان و سینه ی زن گفته می شود . دوش حمام به جهت شکل قیف مانند آن که به پستان زنان شباهت دارد و همچنین ریزش آب به شکل قطرات ریز از آن
... [مشاهده متن کامل] به دلیل سوراخ های ریز در سر پستان . ابتدا در زبان ترکی به این نام نامیده شده و بعدا از زبان ترکی به زبان فارسی راه یافته و امروزه در ریخت دوش در فارسی کاربرد یافته است . ( یادآوری دوش های اولیه به شکل قیف بر عکس بودند )
{دوشیزه}: دارای ( دوش ) پستان کوچک
( چون هنوز مادر و شیرده نشده است ) .
با احترام به خواهران گلم.
وَ یک واژه ی ( پارسی ) است به این ریخت در گذشته:
دوشیچَک: دوشیزه
( گذشته ) چَک ← ( امروزه ) چِه ( کوچک )
... [مشاهده متن کامل]
کویچَک← کویِ کوچک - کوچِه
ماهیچَک← ماهیچه
کنیچَک← کنیزَک - کنیز ( زن کوچک )
دوش در ترکی یعنی پستان
ب معنای لحضه ای است ک آدمی نخست آفریده شده است.
دوش معانی گوناگونی دارد:
دوش←به چم کتف و کول ( فارسی )
دوش←به چم دیشب، شب گذشته ( فارسی )
دوش←ابزار گرمابه و حمام ( فرانسوی )
پیشنهاد برای دوش فرانسوی←آببار
پرندوشینه. [ پ َ رَ ن َ / ن ِ] ( ص نسبی، ق مرکب ) پریشبین. پرندوشین :
همان لعل پرندوشینه سفتند.
نظامی.
پرندوش. [ پ َ رَ ] ( اِ مرکب، ق مرکب ) بمعنی پرندوار است که شب روز گذشته باشد یعنی پریشب چه شب گذشته را دوش میگویند و بعربی بارحةالاولی خوانندیعنی پیش از دوش چه بارحه بمعنی دوش است و اولی بمعنی پیش. ( برهان ) . پریشب. بارحه ٔ اولی. شب دوش که فارسیان پریشب گویند. ( از فرهنگی خطی ) . پرندیش. پرندوار. ( فرهنگ رشیدی ) . پروندوش. ( فرهنگ رشیدی ) . پس پریشب. سه شب پیش از امشب. دوش. پردوش. پرندوش :
... [مشاهده متن کامل]
چنین داد پاسخ که بر کوه و دشت
سواری پرندوش بر من گذشت.
فردوسی.
گویدت همی گرچه دراز است ترا عمر
بگذشته شمر یکسره چون دوش و پرندوش.
ناصرخسرو.
صبحدم بود که آمد به وثاق
چون پرندوش نه بی هش نه به هوش.
انوری.
پرندوش و پرندیش چسان بود خرابات
بگوئید و مترسید اگر مست و خرابید.
مولوی.
گفت از پی دوش آن بر کم ده یکچند
قاری مگر آنرا بپرندوش افکند.
نظام قاری.
پرندوشین. [ پ َ رَ] ( ص نسبی، ق مرکب ) پریشبین. شراب و جز آن که دو شب بر آن گذشته باشد. ( رشیدی ) . پرندوشینه :
دیدم از باده ٔ پرندوشین
شیشه ٔ نیم بر کناره ٔ طاق.
انوری.
بر دوش آنها : بر عهده آنها
کنش دوشیدن به طورو شکل اسم که بدل می گردد دوش می شود وهم مانای کنش مکیدن است. وازاینرو در گویش آذری کهن در چم پستان آمده است.
دَویدن: to run
دُوگَر: runner
دَوِش: running ( اسم )
دَوان: running ( صفت )
خا، دوشین، دیشب، شب گذشته، شانه، کتف، کول، منکب، حمام، آب پاش
دوش : دیشب ؛ شب پیش . این واژه در پهلوی به همین شکل به کار می رفته است. دوش در برابر ( دی = دیروز ) است که در پهلوی دیگ dīg بوده است .
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۱.
خا
دوش به معنی: شانه، کتف ، کول
مثل بر دوش گذاشتن ( بر شانه یا کول گذاشتن )
دوش به معنا: کتف، شانه و کول
مثل بر دوش گذاشتن ( بر شانه یا کول گذاشتن )
دوش به زبان آذری یعنی پستان
دوش میامدو رخساره برافراشته بود
به زبان المانی میگویند دوش ینی رد شدن و یک جایی رو رد کردن یا در مسیر خیابان راه رفتن مثلا دورش گعهن ینی رد بشم ، از نظر شخصی من دوش یا دورش زبان اریایی هاست چون میگه دوش میامدو ، ینی همون حرف إضافی اریاییست معنی دقیق نمیشه براش پیدا کرد
در زبان لری بختیاری با تلفظ ::::
دوشون ( دو شانه )
do shovn
شون:::شانه
مترادف::کتف. کول.
دوشونام::دو شانه هایم
doshovnam
دوشونا::دو شانهdovshovna
ری دوشونم بنس::روی دو
شانه من بگذار ش
Dosh:::doshovn.
کتف
دیشب، شب گذشته - شانه، کِتف، کَت و کول -
آبپاشِ گرمابه ( حمام )
گاهی به معنای دیشب است
دوش در بعضی نقاط کشور به عنوان پارچ آب هم بکار می رود. دوش=پارچ آب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٢)