دوره

/dowre/

    age
    circle
    course
    cycle
    day
    distance
    epoch
    era
    period
    bout
    circuit
    edition
    heat
    round
    interlude
    rd
    revision
    run
    series
    spell
    streak
    stretch
    today
    turn
    year
    generation
    set
    review
    recaptitulation
    perimeter
    contour
    rim
    going round
    given in turn

فارسی به انگلیسی

دوره اجلاسیه
parliamentary session

دوره اجلاسیه دوم
the second parliament

دوره استبداد
dictatorship

دوره اماده سازی برای دانشگاه
sixth form

دوره اموزشی
course, session

دوره ای
periodic, round robin

دوره بازی
frame

دوره تصدی
period of office, tenure of office

دوره چارک
quarterfinal

دوره چای دادند
they served tea round.

دوره خدمت
round

دوره راهنمایی
middle school

دوره رونق
boom

دوره رویدادها
revolution

دوره زندگی
career

دوره زیست شناسی
biorhythm

دوره سه ماهه
quarter

دوره طب رادید
to go through, to experience, to suffer

دوره فروشی کردن
peddle

دوره فعالیت
session

مترادف ها

space (اسم)
جا، دوره، فضا، وسعت، مساحت، فاصله، مدت معین، زمان کوتاه، حیز

course (اسم)
جریان، دوره، جهت، سمت، مسیر، روش، اصول، در طی، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان

age (اسم)
عصر، سن، عمر، پیری، دوره، سن بلوغ، عهد

era (اسم)
عصر، دوره، عهد، دوران، تاریخ، عصرتاریخی، اغاز تاریخ

period (اسم)
حد، کمال، نقطه، عصر، دوره، گردش، نوبت، ایست، فرجه، پایان، منتها درجه، روزگار، زمان، مرحله، مدت، وقت، طمی، موقع، مدتی، گاه، نتیجه غایی، قاعده زنان، جمله کامل، نقطه پایان جمله، دوران مربوط به دوره بخصوصی

term (اسم)
دوره، شرط، لفظ، مهلت، مدت، هنگام، اصطلاح، شرایط، نیمسال، جمله، روابط، میعاد، دوره انتصاب، ثلث تحصیلی

cycle (اسم)
دوره، دور، چرخ، چرخه، سیکل، دوره گردش، یک سری داستان درباره یک موضوع

set (اسم)
دوره، جهت، مجموعه، دستگاه، دست، دسته، یک دست

periodicity (اسم)
دوره، تناوب، نوبت، دوری، حالت تناوبی

periphery (اسم)
پیرامون، دوره، محیط، حدود، جنب، سطح بدن

stretch (اسم)
دوره، بسط، کوشش، قطعه، اتساع، مدت، ارتجاع، خط ممتد

spell (اسم)
حمله، دوره، طلسم، افسون، جادو، جذابیت

circuit (اسم)
جریان، دوره، گردش، دور، محیط، حوزه قضایی یک قاضی، اتحادیه، کنفرانس

stadium (اسم)
دوره، میدان ورزش، مرحله، ورزشگاه

epoch (اسم)
عصر، دوره، عهد، زمان، مبدا تاریخ، حادثه تاریخی، اغاز فصل جدید، عصرتاریخی

felly (اسم)
دوره

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی دوره از ریشه ی واژه ی دور و ه فارسی هست
دورهدورهدورهدوره
در گویش یزدی به "دوباره" دوره می گویند.
بنا بر کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی نوشته دکتر فره وشی ، چاپ سوم ، برگه ۲۴۴، دوره یک واژه پهلوی است که به صورت دورک تلفظ می شود
دورهدوره
دوره ( به عربی: الدورة ) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان عکار واقع شده است. دوره ۷٫۰۱ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۶۸۹ نفر جمعیت دارد و ۶۸۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
دوره
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/دوره_(عکار)
از دوره پارسی تر ندیدم، در پارسیگ هم دورگ می گفتند مانند برنامه برنامگ، تازه تازگ…
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Epoch
یک اجرای کامل از مجموعه داده آموزشی از طریق الگوریتم به عنوان یک دوره در یادگیری ماشین نامیده می شود.
چهار چوب، پیرامون رینک
چرخه
داو
گردون
دو /همان گونه که می گویند: دو به دستش افتاده که در مینای دوره یا نوبت به دستش افتاده
داو، بازه
دوره با تلفظ ( او ) در گویش یزدی یعنی خُمره ی سفالی
در پهلوی " دورک " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)