دود

/dud/

    smoke

فارسی به انگلیسی

دود اتش
smudge

دود اگزوز
exhaust

دود اهنج
chimney

دود اکند کردن
fumigate

دود بیرون دادن
smoke

دود چراغ خوردن
lucubrate, lucubration

دود چیزی به چشم خود رفتن
boomerang

دود دادن
fumigate

دود زدگی
scorch

دود زده
grimy, smoky

دود زده کردن سطح چیزی
scorch

دود مه
smog

دود و بخار
vapor, exhaust

دود و بوی بخور
incense

دود و دم
fume, smokiness, necessaries

دود کشیدن لوله بخاری
draw

دود یاب
fire alarm, smoke detector

مترادف ها

fume (اسم)
گاز، بخار، دود

whiff (اسم)
وزش، باد، بو، پرچم، پف، دود، نفخه

smoke (اسم)
دود، استعمال دود

پیشنهاد کاربران

ادعاهایی نیاز به بررسی دقیق زبان شناختی و استناد به منابع معتبر در حوزهٔ ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) و قوانین آوایی زبان ها دارد. در ادامه، به صورت علمی و مستند توضیح می دهم که چرا ادعاهای فوق بی پایه، نادرست و فاقد اعتبار زبان شناختی هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
✅ خلاصه ادعا:
> �دود، دودمان، توتون، توت، تود، توتوزدیرمک، اوینتوتسین. . . � همگی از یک ریشه اند و تفاوت بین �د� و �ت� فقط جانشینی آوایی است!
- - -
❌ پاسخ علمی به این ادعا:
۱. ✅ تفاوت واژگان در ریشه شناسی علمی با تشابه آوایی سطحی فرق دارد.
تشابه ظاهری یا نزدیکی آوایی دلیل بر هم ریشه بودن واژه ها نیست.
ریشه شناسی علمی تابع قوانین زبان شناسی تاریخی، تطور واجی، تحول معنا و ثبت تاریخی واژه هاست.
- - -
۲. 📘 بررسی ریشهٔ واژه �دود�:
فارسی میانه: dūd
اوستایی: duuāna یا duuaṇa - ( به معنی بخار یا دود )
ریشه در هندواروپایی: dheu - ( به معنی دود کردن، دمیدن )
🔹 منابع:
[Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen, 1996]
[Monier - Williams Sanskrit Dictionary: धूम ( dhūma ) = دود]
[De Vaan, Etymological Dictionary of Latin and the other Italic Languages, 2008: ریشه ی مشترک dheu - ]
✅ پس �دود� ریشه ای کاملاً هندواروپایی دارد و از واژگان کهن فارسی و اوستایی است.
- - -
۳. 📘 واژه �توت� ( میوه ) :
فارسی میانه: tūt
سغدی: tūta
ترکی آذربایجانی: tut ← وام گرفته از فارسی است.
ریشه در زبان های ایرانی شرقی ( سغدی، خوارزمی )
🔹 منابع:
[Doerfer, T�rkische und mongolische Elemente im Neupersischen]
[Gerhard Doerfer: زبان ترکی در بسیاری از موارد واژگان کشاورزی مانند �توت� را از فارسی و سغدی گرفته است. ]
✅ پس �توت� ریشه ای کاملاً ایرانی شرقی دارد و به دود ربطی ندارد.
- - -
۴. 📘 واژه �توتون� ( تنباکو ) :
واژه ای نسبتاً جدید و وام گرفته از ترکی عثمانی یا ایتالیایی:
ترکی عثمانی: t�t�n
از ایتالیایی: tabacco
یا از زبان های سرخ پوستی ( مثل تااینو: tabako )
🔹 منابع:
[Nişanyan S�zl�k: T�t�n maddesi]
[Oxford English Dictionary: Tobacco entry]
✅ بنابراین �توتون� هیچ ربطی به واژه �دود� ندارد، بلکه وارداتی است.
- - -
۵. 📘 واژه های جعلی �توتوزدیرمک� و �اوینتوتسین�؟
این ها واژه های ترکی محلی یا ساخته شده هستند که احتمالاً به صورت عامیانه در برخی لهجه های ترکی شنیده شده اند:
توتوزدیرمک ← شاید ترکیبی از t�t� ( دود ) و �ıkarmak ( بیرون دادن )
اوین توت سین ← شاید ترکیبی احساسی برای �خانه ات بسوزد� به صورت عامیانه ترکی
🔹 اما این ترکیب ها هیچ گونه ارتباط زبان شناختی با �توت� یا �دود� در فارسی ندارند.
- - -
⚠️ دربارهٔ �جانشینی د ↔ ت� ( ادعای اصلی ) :
ادعای اینکه �د� و �ت� می توانند freely جایگزین شوند، کاملاً غلط و غیرعلمی است.
در زبان شناسی تاریخی:
جانشینی واج ها تابع قوانین خاص آوایی ست، مثلاً در برخی زبان ها �d� به �t� در آغاز واژه تبدیل می شود، اما این تغییر باید در بستر تاریخی و آوایی مشخص اتفاق بیفتد.
مثال: در زبان های ژرمنی، dʰ به t تبدیل شده است ( مثل dʰwer - ← door در انگلیسی و T�r در آلمانی )
📌 اما در زبان فارسی و ترکی، چنین قاعده ای برای تبدیل �د ↔ ت� در ریشه های مشترک وجود ندارد.
- - -
✅ جمع بندی:
واژه ریشه ارتباط با �دود�؟ توضیح
دود اوستایی / هندواروپایی ✅ بله واژه اصیل فارسی
توت سغدی / ایرانی شرقی ❌ خیر میوه، بی ربط به دود
توتون ترکی عثمانی یا ایتالیایی ❌ خیر وام واژه جدید
توتوزدیرمک ترکی محلی ❌ خیر اصطلاح عامیانه
اوین توت سین ترکی محلی ❌ خیر فحش عامیانه
- - -
🔚 نتیجه گیری:
ادعای فوق، ترکیبی از:
نادانی نسبت به ریشه شناسی علمی
تشابه سازی های عامیانه و غیرعلمی
استفاده ی نادرست از واژه های ترکی با تلفظ محلی
است و هیچ پشتوانه ای در زبان شناسی ندارد.

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دوددوددوددود
دود، دودمان، توتون همگی از ریشه دود هستند فقط د و ت جانشینی داره. مثلا ما خودمون توت میگیم بعضی ها تود میگن بعضی ها دود میگن. توتوزدیرمگ یعنی دود راه انداختن برای چیزی مثل اسفند. اوینتوتسین یعنی خونت بسسوزه دود کنه.
دَمچام /نِژیم
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه دود در واژه نامه فارسی گفت شد نظرم واژه نامه های فارسی هست خیلی جالب تر اینه که توت فارسی گفته شده
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دوددوددوددود
دود کلمه ای تورکی است که در اصل توت می باشد و ت به د خیلی نزدیک است و به هم تبدیل می شوند
دخان
حمید رضا مشایخی - اصفهان
دود ( به روسی: Дым ) ، نام یک کتاب ادبی است که توسط ایوان تورگنیف، نویسندهٔ اهل روسیه در سال ۱۸۶۷ نوشته شده است. این کتاب داستان رابطۀ عاشقانه بین یک جوان روسی با یک زن جوان متأهل روسی را نشان می دهد،
...
[مشاهده متن کامل]
نویسنده در ضمن داستان از روسیه و روس های آن دوره انتقاد می کند. این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است. این کتاب را پری منصوری به فارسی ترجمه کرده است.

دود
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/دود_(کتاب)
۱. آه/آه مظلومان= شبی دود خلق آتشی برفروخت شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
سعدی﴿بوستان﴾
۲. غرور و نخوت=دود به سر داشتن= غرور و نخوت داشتن
سرو نبود اینکه بیدل در چمن بالیده است از خیال قامتش دودی به سر دارد بهار
میرزا بیدل
باشمنان توسسی چخدی ( از سرم دود درامد )
یا
در قدیم تر ها میگفتن
توتونوم تپمنن چخدی
توتسی یا توستی
از فعل توتمک میاد
توسچلمک
تو زبان دری
هم به شکل دود درامده
منبع. عکس فرهنگ عمید
البته
فرهنگ معین گفته شده واژهٔ �دود� واژه ای از فارسی میانه است.
دود
از همین ریشه باز کلمه ترکی دومان به معنی مه هست
دود کلمه ای کاملا ترکی هست فقط ت و د در ترکی جانشینی دارند
مثال: تور به معنای بایست یا دور به معنای بایست تفاوت تلفظ هست فقط
دودهمان تؤت یا دؤد ترکی هست که دقیقا به معنای دود هست
کردی جنوبی: دۊکَلّ d�kał
کردی مرکزی: دوکَلّ dwkał
Soot سوت انگلیسی هم یعنی دوده دود و اگر ریشه دود، دوت بوده شاید ارتباطی با هم داشته باشند.
آقای کشاورز راجع به قیش لاق حرف زدی. لطفا راجع به یای لاق هم حرف بزن. راجع به ساقدوش و سولدوش و شاباش هم حرف بزن. . . انرژیت تخلیه می شود. اسم روستای بابا طاهر هم اوریان است. نه عریان
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) دوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴
دوددود
منابع• https://t.me/ketab7777/60913
دخ
دود واژه ای پارسی است که در پارسی باستان به شکلهای زیر بکار می رفته است:
دوت= dut دود، بخار، ابر، مه
دوتَک= dutak ـ 1ـ دوده، دودمان، تبار، نژاد، نسل، خانواده 2ـ دوده، گرده سیاه بازمانده از سوختن
دوتَکمان= dutakm�n دودمان، خاندان، قبیله، طایفه، عشیره
توگ= tug ـ 1ـ دود، دخانیات 2ـ حساب

بخار
دؤد یا تؤت مخفف از تؤتؤن از مصدر "تؤتمَک" tutmak واژه ای ترکی است.
منبع واژه: "دیوان لغات الترک" محمود بن حسین کاشغری
تؤتؤن را به گیاه دخانیات اطلاق میکنند معنی همان دود است. این واژه مثل "توپ" در ترکی است که مخففِ "توپْق topıq" است.
بخار، دخان، وافور

معادل دود در زبان تالشی= هیس= his
دود:در پهلوی دوت dūt بوده است.
( ( ز یاقوت سرخست چرخ کبود؛
نه از آب و باد و نه از گرد و دود. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 199 )

دخ، دخان، وافور، بخار
دخان
دود : = توت از مصدر توتمه‏ک ( = دود کردن، دود پس دادن ) ، هم ریشه با توتون و توتک
smoke

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)