dental surgery, dentistry, dentistry, dental surgery
مترادف ها
gam(اسم)
دهان، دندان
tooth(اسم)
نیش، دندانه، دندان
پیشنهاد کاربران
لری بختیاری دِندُو:دندان
شیری
دندان درندگان=یشک هزبر ار چه چیره بود روز جنگ چگونه کند جنگ بی یشک و چنگ
دَندان: واژه اوستایی آن: dantăno دَنت: خورنده ( اوستایی: dhāte، hathra ) نمونه: دَد: حیوان دارای دندان های تیز و بُرّنده وَندیداد - فرگرد دوم، بخش29: 29. ma athra frakavo ma apakavo ma apavayo ma haredhish ma driwish ma daiwish ma kasvish ma vizbarish ma "vimito - dantano" ma paeso yo vitereto - tanush madha - cim anyam daxshtanam yoi henti angrahe mainyeush daxshtem mashyaishca paiti nidhatem. ... [مشاهده متن کامل]
29. هیچ قوزداری وجود نخواهد داشت، هیچ کس به جلو برآمده نخواهد شد. نه ناتوان، نه دیوانه، نه بدخواه، نه دروغگو؛نه کسی کینه توز، نه حسود. نه کسی که "دندان پوسیده" داشته باشد، نه جذامی؛ نمی تواند به آنجا برود.
کردی جنوبی لهجه کرمانشاهی و کلهری: دییان dīyān کردی جنوبی لهجه ایلامی: دِگان degān ، دِیان deyān
واژه دندان معادل ابجد 109 تعداد حروف 5 تلفظ dandān نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: dandān] ( زیست شناسی ) مختصات ( کشیدن ) آواشناسی dandAn الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی معین فرهنگ بزرگ سخن
خوشاب سی ؛ سی خوشاب. کنایه از سی دندان. ( یادداشت مؤلف ) : دریغ آن گل و مشک و خوشاب سی همان تیغ برّنده پارسی. فردوسی.
دندان پر کردن : [عامیانه، اصطلاح] ترمیم دندان آسیب دیده.
دندان و دندون. دن دان دن، آواز و صدا دان یا دون، جایگاه، مکان، ظرف است مثل قلمدان به معنی جای قلم است. داندان جایگاه آواها و صدا ها است. بسی مایه تعجب است که در زبان فارسی تعداد ۳۲ حرف داریم و تعداد دندانها نیز ۳۲ است گویی هر دندان وظیفه ادای یک حرف را دارد.
دندان : واژه ی دندان با واژه های Diente در اسپانیایی، dentist انگلیسی، Dente ایتالیایی، Diş ترکی ، فرانسوی Dent ، هندی ( दांत ( daant ، یونانیDonti و. . . سنجیدنی است. واژه DENT ریشه فارسی سانسکریت دارد دنت در همه زبان های اروپایی به معنی دندان هست دنتیست یعنی دندان پزشک . دنده به معنی استخوان دنده نیز از همین ریشه است. ... [مشاهده متن کامل]
غِزِشْمُون/ در گویش شهرستان بهاباد به حالت خارش لثه به هر دلیل مثلا هنگام در آوردن دندان گفته می شود.