دعوا

/da~vA/

    aggro
    argument
    difference
    disagreementt
    jar
    misunderstanding
    quarrel
    tiff
    lawsuit
    litigation
    disagreement
    falling-out
    scrap
    spat

فارسی به انگلیسی

دعوا طلبی
fight

دعوا و بحث کردن
have

دعوا و مرافعه
altercation, imbroglio

دعوا و مرافعه جویی
litigiousness

دعوا کردن
dispute, fight, quarrel, row, scrap, to quarrel, to go to law, to litigate

مترادف ها

quarrel (اسم)
پرخاش، پیکار، نزاع، ستیز، مجادله، ستیزه، بهی، خصومت، دعوا، دعوی، مرافعه، گله، اختلاف

strife (اسم)
نزاع، تقلا، ستیزه، دعوا، کشاکش، سعی بلیغ

contest (اسم)
ستیز، مشاجره، دعوا، رقابت، مسابقه

discord (اسم)
نزاع، نا سازگاری، دعوا، اختلاف، عدم هماهنگی، عدم توافق، نفاق، دوءیت

brabble (اسم)
بهی، سر و صدا، دعوا

squeal (اسم)
نزاع، فریاد، دعوا، جیغ، ضجه، داد، جیغ ممتمد

dust-up (اسم)
نزاع، سر و صدا، دعوا، گردگیری

پیشنهاد کاربران

دعوا: همان گونه که فرتاش به درستی نوشته و باید بر این تیزبینی او آفرین گفت، این واژه از اوستایی دَئیوی daivi ساخته شده و در عربی نیامده است. در فرهنگ عربی - فارسی لاروس، واژه های دعوت ( فراخوانی ) و دعوی
...
[مشاهده متن کامل]
( ادعا ) آمده است و در فرهنگ های مجمع البحرین، العین، لسان العرب، مفردات، قاموس و فرهنگ ابجدی، واژه ی دعوا به معنی درگیری نیامده است؛ و این که چرا این واژه ی اوستایی با ع نوشته شده است، به خاطر همانندی آن با دعوت، ادعا و دعوی بوده است. که بهتر است با همزه نوشته شود: دئوا.

جَر ( گویش جنوب، غرب و کانون ایران
دادخواهی
دئوا= دعوا= دئیوی، دئیبیش، دئیویش، تبیش، دویش، کتک کاری، کتک زدن،
آزردن، کینه جویی، کینه، دشمنی، کشمکش، دوری جویی، دوری نمایی، کینه گویی
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده:
#مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

واژه "دعوا" برآمده از واژگانِ اوستاییِ " دَئیوی، دَئیبیش ( دَئیویش ) ، تبیش" و واژه یِ سانسکریتِ " dvesa دویشَ" هستند.
دگرگونیِ آواییِ ( و/ب ) در زبانهایِ آریایی رواگمند بوده است.
در زبانِ اوستایی داریم:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - دَئیبیش/دئیویش: کتک زدن، آزردن، کینه جویی کردن
2 - دَئیوی: کینه جویی
3 - تبیش:آزار کردن، کینه جویی کردن، دشمنی کردن .
و. . .
در زبانِ سانسکریت نیز واژه یِ dvesa به چمهایِ زیر بوده است:
کینه، دشمنی، بغض، تنفر، کشمکش، آشکار کردن نفرت یا کینه یِ خود، اظهار و ابراز کردنِ کینه یا نفرت نسب به . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشتها ( references ) :
1 - رویبرگهایِ 648 ، 676 و 677 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"
2 - رویبرگِ 324 از نبیگِ " فرهنگِ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه دوم

دعوادعوادعوادعوا
دعوا در اصل از ماده عدو بمعنی تجاوز می آید .
دوستانی که عادت کردند چرت و پرت بگویند اخر ببنند دعوا کی وارد زبان فارسی شده ؟ پس ببرندش به زرتشتی دعوا ربطی به دیو ندارد - برادر دعوا همش صد سال نیست که وارد لهجه تهرانی شده -
مشاجره. . . . . . بگومگو. . . . کتک کاری. . . . ضرب. . .
کتک و کتک کاری
ایرانیان باستان با دین مگوش
به دو گونه ایزد خیر و شر اعتقاد داشتند ( همانند زروانیسم )
گروه اول ( یزدان/مزدا ) که نیکو و صلح جو بودند ( اَسَوْره )
گروه دوم ( اهریمن/دیو ) که پلید و ستیزه جو بودند ( دَعِوَه )
...
[مشاهده متن کامل]

احتمالا دعوا از مورد دوم نشاٌت گرفته چون ریشه عربی ندارد درحالی که با حرف ع نوشته میشود.