دعا کردن


    pray
    to pray
    to bless

مترادف ها

pray (فعل)
درخواست کردن، خواهش کردن، دعا کردن، مناجات کردن، خواستار شدن، نماز خواندن، بدرگاه خدا استغاثه کردن

bless (فعل)
مبارک خواندن، برکت دادن، دعا کردن، تقدیس کردن، خوشبخت کردن

پیشنهاد کاربران

دعا کردن، یک احتیاج و میل به شنیده شدن است. معمولاً زمانی می باشد، که هیچ اتفاقی نمی افتد، قطعاً فکر و دعا به لطف خدا و قدرت شما نیز هم انجام می گردد و شنیده خواهد گشت. منافذ قلب به طور قابل توجهی بزرگتر می شوند، مغز استراحت می کند و قلب صحبت می کند. قلب پیام هایی را که از طریق نخاع به مغز می فرستد، تنفس را از طریق بافت زیر جلدی سر و یا چشم آخرت باز می نماید، مایع زیر جلدی اکنون با قلب گردش می یابد، چشم ها شفاف می شوند، اما دیگر هیچ چیزی در کانون و دید خود ندارند، بنابراین بخشش نیز ان شاء الله اتفاق می افتد، هم از طرف شما و هم از حضور خداوند متعال. دل به گردش در می آید و دعا را از داخل به محیط وارد می نماید. آلفا یا نور از طریق پوست وارد می گردد، شانه را به یک گوش لمس می کند و سپس خدا را می شنویم، اما با فهم خود ایشان را درک نمی کنیم. سپس بازوها فعال می گردند، چشم ها می توانند، دوباره ببینند و کهنه ها و دردها ناپدید می شوند. بعد از اتمام، منافذ قلب دوباره کوچکتر می گردند و این دعا می باشد، که توکل بر معجزه را هم نیز دارد و رعد و برق را در بدن از بین می برد و شفا می دهد. آمین یا رب العالمین.
...
[مشاهده متن کامل]

تکتم کمانی

آزبودن یا آزباییدن
ببخشید معنی. دعا کردن ممکن است که کلمه ای ازش درست شود تا به معنی دعا کردن است