access, reach
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
دسترسی، دسترس، دست یابی، راه، راه دسترس، مدخل، اجازه دخول، تقریب، وسیله حصول، بروز مرض، اصابت، دسترسی یا مجال مقاربت، تقرب به خدا، حمله
دسترسی، دسترس پذیری، فراهمی، قابلیت استفاده، چیز مفید و سودمند، شخص مفید
دسترسی، دستیابی پذیری، امکان نزدیکی، قابلیت وصول، وسیله وصول، امادگی برای پذیرایی
دسترسی، قابلیت تقرب
دسترسی، حوزه، حدود، محدوده، رسایی، چشم رس، تیر رس، برد، خط مبنا، منحنی مبنا
پیشنهاد کاربران
حساب من
اجازه