دَمز
الفاظ، کلمات، واژه ها، مفاهیم و ایده ها، تمدن ها و فرهنگ ها، زبان ها فاقد هر گونه قابلیت یا استعداد رقابت، دوستی و دشمنی اند بلکه انسان ها. از دیدگاه فردی من زبان های عربی و عبری و پارسی و پهلوی ریشه در زبان های فارسی و آرامی دارند و نه برعکس. ضمنن همانطور که بیان گردید، این زبان ها دوست یا دشمن همدیگر نیستند بلکه صاحبان آنها، یعنی اقوام یهود و عرب و عجم و آرامی. یَهوَه ی قوم یهود تحت عنوان آقا یا سرور دنیا؛ آبّا به شکل آبابا یعنی بابا یا پدر آسمانی قوم آرامی ( و سپس اقوام مسیحی تحت عنوان آقا یا سرور ) ؛ خُوای قوم ماد ؛ اهورامزدای آل زرتشت و قوم پارس ؛ خدای امروز اقوام ایرانی تحت عنوان خداوند متعال ؛ ایزد منان یا ایزد جان و خرد شاهنمامه حکیم فردوسی و به زبان صوفیان خاناقایی ( خانه آقا ئی ) و عارفان پارسی زبان پیرو دین اسلام حق تعالی ؛ الله قوم عرب ساکن سرزمین حجاز و بقیه اقوام مسلمان ملقب به نور سماوات و الارض، هیچگونه دوستی و دشمنی با همدیگر نداشته، ندارند و نخواهند داشت بلکه اقوام مالک، صاحب یا دارندگان این نام ها. یک نکته بسیار مهم در این زمینه برای ما ایرانیان امروز و آینده اینست بدانیم که دو داستان مبدئی - بنیادی ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد، حکیمان دینی اقوام یهود و عرب، تحت عنوان های ابو - و اُمالبشر یا پدر و مادر سر سلسله دنیوی افراد انسانی که قبل از هبوط، نزول و یا پایین آمدن به روی زمین در باغچه فسقلی بهشت تحت نام اِدِن، عدن ( Eden ) ساکن بوده اند، دو افسانه خیالی - اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی ( نه خدای کلمه ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد ) و به امر و خواست وی در حالت کلی و بیکرانی از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( اول موسی و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا نشده.
... [مشاهده متن کامل]
برای پارسی زبانان مخالف زبان عربی و دایره شناس، شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد کشف کنند که چرا در قرآن نام نوآه ( Noah با تلفظ نوآه به معنای آه یا دم نَو ) به نوح ؛ نام آبراهام ( Abraham : آب راه ام به زبان پدر و مادر فارسی زبان سومری به معنای توشه نوشیدنی راه من ) به ابراهیم و نام وی در دوران کودکی و نوجوانی به شکل ابرام ( Abram با تلفظ اَبرَم به معنای ابر سایه و باران بخش من ) اشاره نشده ؛ نام ایسماایل ( Ismael با تلفظ ایس ما ایل به زبان آبراهام و هاجر کنیز مصری سرا و سارای وی به معنای ؛ این است ایل ما ) به اسماعیل ؛ نام ایساّک ( Isaac , Isaak با تلفظ ایسا اک به زبان آبراهام و سارا به معنای ایسای کوچک ) به اسحاق ؛ نام ایسا به شکل ای سا مخفف این سا به معنای شبیه یا مثل و مانند این به عیسی و هزار و یک نوع مثال دیگر. آیا هدف پیامبر اکرم و بزرگوار دین اسلام ملقب به خاتم انبیا در تغییر نوشتار و تلفظ این نام ها، گمراه نمودن پارسی زبانان اواخر دوران امپراتوری ساسانی و آیندگان آنان تا به امروز و تا آینده های دور دست، نبوده ؟ یا اینکه این تغییر و تبدیلات به امر و خواست الله و توسط جبرئیل ( همان گابریئل ماریا مادر ایسا یا مریم باک راه و عذرا ) از آسمان نازل گردیده و در قالب وحی به گوش سر و دل مبارک محمّد مصطفی ابلاغ و نجوا و زمزمه گردیده .
در دایره ای که آمدن و رفتن ماست /
او را نه بدایت و نه نهایت پیداست/.
سوال یا پرسش کودکانه امروز من خدمت و حضور شریف و در پیشگاه والای پارسی زبان گرامی و عزیز اینست که منظور حکیم عمر خیام حدود هزار سال پیش از دایره چه بوده است؟
و منظور حافظ شیرن سخن از بیان دو بیت شعر زیر چه بوده :
حدیث از مُطرب و مَی گو و راز دهر کمتر جو/
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را/
آیا حافظ در حین سرودن این دو بیتی متوجه نشده که علامت یا نشان تاج تشدید روی سر حرف ه با تلفظ ها، حذف گردیده ؟
شعار 《زبان پارسی را پاس بدارید》برای ما ایرانیان امروز و آینده چه فایده ای دارد، در حالی از لحاظ بینش و باور و جهان بینی مغلوب باورها، بینش ها و جهان بینی های غیر حقیقی و اوهامی ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام و منجمله مزدیسنای زرتشتی هستیم و خواهیم بود.
چَرخَن:دایره.
اون مردکی که زبان پارسی مسخره می کنه .
در خداینامه و آیین نامه و گاهنامه های زمان ساسانی این واژگان موجود.
لابد تورچی ام جمع مکسر سغدی و چینی مغولیه؟
خوشت میاد اینطوری درباره زبانت گپ بزنم مردک؟
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_circulate به معنای چرخیدنِ ( چرخاندن ) پیوسته در یک سیستمِ بسته؛ به گردش درآمدن ( درآوردن ) ؛ پخش شدن ( کردن ) ؛ و جُزین
ا↙️
#پرهودن ( parhudan ) 👈 پَر ( پیشوند، به معنای پیرامون ) هو ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - yāh به معنای کمربند بستن ) - - دن ( نشانه ی مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
🔺 نکته:
۱ - واژه ی "پَرهون" به معنای دایره نیز با این فعل هم ریشه است.
( پایینِ صفحه را ببینید. )
۲ - ستاکِ حالِ پَرهودَن می شود: پَرهای .
همسنجش کنید:
آزمون —� آزمودن —� آزمای
پرهون —� پرهودن —� پرهای
▪️مثال:
۱ - خون پیوسته و بی وقفه در سراسرِ بدن می پَرهاید ( گردش می کند. )
۲ - آن نامه را در نشستِ خصوصی پَرهودند ( دست به دست کردند ) تا همه ی هموندان ( اعضا ) بخوانند.
🔺 توجه:
🔹 #circulated
🔹 #پرهوده ( پَرهوده )
▪️مثال:
برگه های پَرهوده ( پخش شده ) میانِ دانش آموزان در پایانِ کلاس توسطِ دبیرِ ریاضی جمع آوری شد.
🔸 #circle دایره ( بروید به دهخدا. )
🔸 #پرهون
🔹 #circulation
🔹 #پرهایش ( پَرهایِش )
▪️مثال:
۱ - پلیس از صدها اسکناسِ تقلبی در پَرهایشِ ( گردشِ ) پول خبر داد.
۲ - پَرهایشِ ( گردشِ ) خونِ بیمار به دلیلِ سخت شدنِ سرخرگ ها دچارِ مشکل شده، و درنتیجه ی خون رسانیِ کم به مغز، بیمار دچارِ فراموشی شده است.
۳ - شرکتِ سونی فیلم هایش را از پَرهایِش ( مدارِ نمایشِ فیلم ) بیرون کشید تا بتواند آن ها را با نامِ خود به نمایش بگذارد.
🔸 #circular چیز، نامه یا کاغذی که میانِ انبوهی از مردم پخش می شود. ( اسم )
🔸 #پرهانه ( کوتاه شده ی پَرهایانه )
▪️مثال:
آن ها یک پَرهانه ی ( نامه ی، کاغذِ ) تخفیف برای همه ی مشتریان فرستادند.
🔹 #circular دایره سان، به شکلِ دایره ( صفت )
🔹 #پرهانی
یا: #پرهونی
🔸 #circulative
or: #circulatory
🔸 #پرهایشی ( پَرهایِشی )
▪️مثال:
۱ - پژوهشِ اخیر خبر از انتقالِ پَرهایشیِ ( گردشیِ ، مدارپایه ی ) ویروسِ کرونا در انسان می دهد.
۲ - این گزارش می گوید که مغناتیس درمانی می تواند در سلامتِ سامانه ی پرهایشیِ ( گردشیِ ) خون موثر باشد.
🔹 #circulator انتشاردهنده، به گردش درآورنده
🔹 #پرهایش گر
▪️مثال:
۱ - دما توسط یک پَرهایش گرِ ( به گردش درآورنده ی ) آب در آبگرمکن تنظیم می شود.
۲ - از هفته ی گذشته تا کنون، پَرهایش گرانِ ( انتشاردهندگانِ ) دادخواست توانسته اند بیش از پنج هزار امضا از مردم جمع کنند.
🔸 #to_circularize به مدارِ بسته تبدیل کردن ( زیست شناسی ) ، منتشر کردن بطورِ وسیع
🔸 #پرهانیدن
▪️مثال:
سپس با آنزیمِ لیگاز دنای پلاسمیدی را می پَرهانند ( به مدارِ بسته تبدیل می کنند ) تا بتوانند آن را در تغییرِ شکل دادن به باکتری به کار برند.
🔹 #circularization تبدیل سازی به مدارِبسته
🔹 #پرهانش
🔸 #circularity دایره گون بودگی، مدارگونه بودگی
🔸 #پرهانگی ( پَرهانِگی )
▪️مثال:
۱ - من دیگر در این بحث های سیاسی وارد نمی شوم، زیرا پَرهانِگیِ ( دوری بودنِ ) این بحث ها آزارنده است.
۲ - شیبِ باغ و پَرهانگیِ ( دایره واربودنِ ) فضاهای آن زیباییِ بی همتایی به آن داده بود.
🔹 #to_recirculate دوباره به گردش درآوردن
🔹 #بازپرهودن
🔸 #recirculation
🔸 #بازپرهایش ( بازپَرهایِش )
🔹 هم ریشه های دیگرِ #پرهودن ، #پرهایش و #پرهان در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 کمربند ➖ - aiwy�nhana
فارسی میانه 👈 پیراهن ➖ pērāhan
پارتی 👈 حلقه شده ➖ amyāst
سکایی 👈 کمربند ➖ - yāna
خوارزمی 👈 کمربند ➖ by'nk
فارسی 👈 پرهون، پیراهن، همیان ( کمربند، بندِ تنبان، کیسه ای که به کمر می بندند. )
فارسی افغانستان 👈 پیراهن ➖ pēran
کردی 👈 پیراهن ➖ pirūn
وخی 👈 پیراهن ➖ parh�n
یارندی 👈 پیراهن ➖ pīrūn
لیتوانیایی 👈 کمربند ➖ j�osta
روسی 👈 کمربند ➖ p�yas
پ. ه. ا 👈 کمربند بستن ➖ įōs
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
section
سلیم
دایره: گرد، گردونه.
دایره گونه ای ساز .
واژه دایره
معادل ابجد 220
تعداد حروف 5
تلفظ dāy ( ' ) ere
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم ) [عربی: دائرَة، جمع: دوائر]
مختصات ( یِ رِ ) [ ع . دائرة ]
آواشناسی dAyere
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
... [مشاهده متن کامل]
scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی
پَرهون
برهون
دورال
دوری یا همان سینی دایره در اصل یک واژه فارسی است که کمی عربی شده
درود ُ سپاس
درست است که ریشه واژه دایره ( دور ) پهلوی ست لیک این واژه عربی سازست و به جای آن می توانیم از واژه کهن پرهون بهره گیریم:
مرکز دایره = نافه پرهون
شعاع دایره = شید
قطر دایره = ترامون
... [مشاهده متن کامل]
وتر = زِه
محیط دایره = پیرامون پرهون: ترامون* 3/14
مساحت دایره = پهنه یا گستره پرهون:شید*شید* 3/14
اگر بخواهیم می توانیم به آسانی 99 درصد واژگان تازی کنار بگذاریم.
درود گرامیان
دیدگاه اشکان گرامی پسندیده است.
نیز می توان واژه بسیار زیبای
پرهون
را با دایره جای گزین کرد. سپاس
حلقه، گرد، مدور، انجمن، محدوده، اداره، بنیاد، سازمان، دف، چنبر، چنبره
شایدمند است دایره از دور بر وزن فاعل و دور نیز از دورک پهلوی گرفته شده و دورک پهلوی هنریشه با تورن یا دورن اینگلیسی باشد
دور واژه آریایی است به مانای turn ، در ایتومولوژی واژه ها نویسه ت به ه دگرگون میشود، عرب این واژه رو گرفته و دایره را ساخته، که میشود به جای دایره گردانه، گردال، گردگون، گردیس، گردآور، گردا
گردانه
دایره ی دهر بند: دور ، زمانه
من که در این دایره ی دهر بند
چون گره نقطه شدم شهر بند
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۷.
برابر پارسی پهلوی: فراوند
درود بر شما کاربری که به نام اشکان دیدگاه گذاشتید! بله لغت دایره پارسی آریایی ست
دایره واژه ای آریایی است نه سامی :
Turn ( دور ) - دور dor، تور tor. واژه آریایی turn در ایران ( خوانسار - گلپایگان ) به صورت توریدن ( چرخیدن ) و توراندن ( چرخاندن ) به کار میرود. واژه دور نیز در همین مانا بکارمیرود که درآلمانی به صورت drehen - dwerah و در فرهنگ زبان پهلوی به صورتهای dvār ( در - درب - دوار - گردش - چرخش - دایره ) و dvārak ( دایره ای - دواری - دوره ای ) و dorak ( دور - پیرامون - گرداگرد ) آمده است. برای همین هم اکنون در بسیاری از گویشهای ایرانی به جای بشقاب واژه دوری را به کار میبرند. ازینرو واژه دور که در سرود ایران مرز پُر گهر به کار رفته مانند دیگر واژگان آن پارسی است.
... [مشاهده متن کامل] واژه نوساخت " گردال" از گرد ال به معنای گرد شده و دایره پیشنهاد می گردد.
چرخ - گردی
گردی - چنبر - چنبره - پرهون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)