حس

/hess/

    feel
    affection
    compassion
    discernment
    sense
    feeling

فارسی به انگلیسی

حس باصره
vision

حس باور
sensualist

حس باوری
sensualism

حس سامعه
the sense of hearing, ear

حس شامه
scent

حس ششم
sixth sense

حس لامسه
feel, feeling

حس مشترک
common sense

حس کردن
feel, sense, to feel, to perceive

مترادف ها

energy (اسم)
توانایی، نیرو، زور، انرژی، کارمایه، قوه فعلیه، حس

sense (اسم)
معنی، جهت، احساس، هوش، مفهوم، مفاد، مضمون، حس، شعور، حس تشخیص، حواس پنجگانه

feeling (اسم)
احساس، حس

sensation (اسم)
تاثیر، ظاهر، احساس، شور، حس

presentiment (اسم)
دلهره، حس، عقیده قبلی نسبت به چیزی، روشن بینی قبلی، احساس وقوع امری از پیش

پیشنهاد کاربران

حس ها: حس دوم می گوید، ربع ها را از دست ندهید، حس اول می گوید، که اینها یک دایره ای برای ضربان قلب می باشند، اگر به ربع پرواز نکند زندگی روی نمی گردد، اما اگر وارد هم نشود، مقاومتی ساخته نخواهد شد. اگر حس سوم با مثلث ها می آید، حس اول و حس دوم درب یکی می شوند، مسیر به مسیر امواج الکترو صوتی و نور تبدیل می گردد. این حکام فیزیک نجومی بدن و طول عمر و مسیر ارگانیسم را تعیین می نمایند. حس چهارم: ارتباط بین سقوط و پرواز است و حس پنجم: حرکت می باشد، که با نور و صوت معین می گردد، پس این دنیاست و انتخاب بین مرگ و زندگی است. سپس حس ششم و هفتم آخرت و یا ابدیت را بر توضیح قرار می دهند. به اصطلاح پارامتر کوانتومی از قانون، ایمان و دادگاه بشر، روز قیامت را واضح می گرداند و به خالق واگذار گشته است، که از روی لوح محفوظ و شاهدین پاسخ داده و سرانجام در روز قیامت سنجش می یابد. ابدیت رابطه بتا و آلفا در این جهان است و آن زندگی است، که در آن مردن و یا زنده بودن مفهوم دارد و بر روی حرکت به سوی ابدیت، امکان پذیر می باشد! ابدیت ما از قبل نازل گردیده است، بنابراین مادرها تمام اقتدار آلفا و قوانین خالق را توصیف می نمایند، که از آه یاسین مادر بوجود می آید! آفریدگاری که در وجود خود خلق را نموده اند، قدرت رونویسی سریع پارامترهای کوانتومی و نور را در سیناپس ها از پرتو احکام قرار داده اند، که این هم قادر به پرواز بر زیر نقطه و یا اعداد مختلط می باشد، اگر ایمان وجود داشته باشد، تورات و انجیل را با میدان های گرانشی در آلفا پنهان نهاده اند. کسانی که ایمان ندارند، در این معنا هستند که ایشان دگر بخشی از نظام ابدیت نیستند و الف که حکم الله می باشد، در نخاع لهجه مکعب آنها اجازه باور و اجازه اجرا را سپس نمی دهد، یعنی او آخرت هم نخواهد داشت، اما نور را در زمان کوتاهی طی خواهد کرد، ولی در جایی که از مدار خورشید حکم می آید، قدرتی ندارد و نخواهد داشت، زیرا تنها پارامتر ایمانی او به کره زمین و گرایش کره زمین اجازه می دهند، تا که او در اطراف دایره خود پرواز کند، ولی داخل نمی گردد، که استقامت لازم را بوجود بیاورد. در نتیجه منحنی هایی در کره زمین ایجاد می شوند، که به هدف منتهی نمی گردند، سپس می توان ، تعداد درجه ها را تغییر داد، ولی دیگر نمی توان، اندازه گیری آنها را کرد، همانند نقطه دلتای طبیعت، که در افراد نا امید می خواهد ، خود را جای دهد و نمی تواند، زیرا آن جامعه و گروه دارد. پالس مغناطیسی از دلتا نمی آید، بلکه از وحدت قوانین، ایمان و دادگاه نور ابدی و از قرآن کریم می باشد، که از صوت صدا توصیف گشته است! پارامتر اول حواس را توصیف می کند، حس در آلفا گیر کرده است و پنهان می شود، این به معنای آن می باشد، که مادر و پدر قوانین را از طریق صوت صدا در سالیان اول زندگی بر کودک خود در حال حرکت و روی بر پا قرار می دهند. حس دوم تنفس را توصیف می کند، این بتا است. حس سوم شهادت را وصف می کند: این حرام است. سوال حرام یعنی: در امر خدا دخالت نمی کند، که آن زن می باشد، از هر گونه هم که او بر هر صورت باشد. مادرها قانون را در نور تابش می دهند و پس از عبور از کل بدن خود، دوباره اطلاعات را به چشم کودک می رسانند ( لوح محفوظ ) ، سپس امید پدید می آید و بعد از آن نفس می کشد و پاد ماده از بینی وارد می گردد. پس از آن متوجه می شود، که چه چیزی می تواند، از آب خارج گردد. از درون عفو می کند، سپس به محیط و خدا در درون خود باز می گرداند. این کلید دعاست، که از حرکت همان صدای پدر می باشد و از اه مادر سپس بوجود می آید. حس چهارم از طریق گوش ها انجام می شود، سیستم محیطی به درون انسان برمی گردد، این آلفای آینده است، که پس از درک حنجره، از طریق گوش ها جریان می یابد. سپس آلفا در نهایت بر قانون مبارزه می کند، یعنی مادر تا به ابد با آهش و عشق خود از کودکش دفاء خواهد کرد. نمایندگی پنجم یعنی عزیمت در روی حرکت درباره ربع هایی که مسیر طول عمر را مشخص می نمایند و با نور پروردگار و صوت صدا معین می گردند، می آید، مثال: دریچه های گرد مقناطیسی، که پرتو دایره می باشند و آن درون قوانین مکعب قرار داده شده اند و جهش کوانتومی را شلیک می نمایند و قوانین را تا حد باقی می سازند، تا بر ابدیت بپندارد! پس امیدوارم که بخشش و حلال گشتن از طرف پدر و مادر بر کودک هم بازگردد. مربع اول بهشت است و مربع دوم جهنم. با ورود ماده به مکان در آینده مسیری شکل می گیرد، که سپس صوت و فضا را بر سوی ابدیت مرتبط می سازد و آن را به طور نسبی شانه می کند، یعنی از سوی پروردگار تصویب و با چشمهای پدر و قلب مادر پردازش می شود. با توجه به توسعه قوانین داده شده، آلفا و یا مادر که مکان مناسبی است، تا پایان پاد ماده را تشکیل دهد. این ابدیت برای انسان خواهد بود!
...
[مشاهده متن کامل]

تکتم کمانی
( توضیحات از کتابم به نام حج اکبر است. )

با سلام:دریافت حالت ناشی از یک واقعیت بیرونی ( خارجی )
پذیره
در لکی زَخینه یا زه خینه معنی حس میده .
مثلا:زه خینه م دا:حس میکردم که. . . .
شاید هوش از پارسی به عربی رفته و هوس شده و کم کم به حس تبدیل شده. از سوی دیگر شاید اِس و حس از پارسی و عربی به اروپا رفته و ایس شده است که ریشه اصطلاح استزی یعنی حسی می باشد. سپس از آن کلمه آنستزی یعنی بیحسی و بیهوشی بیرون آمده که یک تخصص پزشکی است ( Anesthesia )
در پارسی میانه، حس برابر "بوی" بوده است.
مجید علیائی
جواب. چم . مثل اینکه میگویند چمو خم اخلاق طرف دست منه
مجید علیائی
جواب . . جم
با سپاس از فر کیانی
واژه ِس یا هِس ( حِس ) از ایز ( is ) امده و ایز همان شدن است که موجود یا یافت شده = هست که با دگردیسی بسیاری به ایست / اشت / اُست و . . . . کاربری یافته و برای هر یک کاربرد گوناگونی را داریم اما ِس یا هِس یا اِس با ایش / ویش ( wish = ارزو و خواست ) همراه شد و کاربرد دریافت و آمدن را بخود گرفته . همانطور که ما در خواستن ( خواستن از ریشه ویش یا وِست ) و ارزو کردن خواهان اینیم که چیزی به ما وارد شود پس میتوان فهمید ایس یا اِس یا هِس همان دریافت است بدین رو میفهمیم حس بیشک ایرانیست.
...
[مشاهده متن کامل]

در بیهوش هم میتوان به اسانی فهمید که بیهوش = بدون دریافت می شود
باهوش بالا = با دریافت بالا

کلمه ( حس ) - به فتحه حا - به معنای قتل بر وجه استیصال است ، کشتنی که انقراض بیاورد.

یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ �قرآن مجید�
اى پسرانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید
فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ �قرآن مجید�
چون عیسى کفر آنان را یافت/جُست/دید
...
[مشاهده متن کامل]

هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ �قرآن مجید�
آیا کسى از آنان را میجویی/می یابى/میبینی؟
.
واژه ایرانی هس→ئس ( مانند ئوش←هوش ) که ارب آنرا حس مینویسد از ریشه پیشاهندواروپایی ayǝs - به مانای جستجو look for به دست آمده که همریشه است با واژه искать ( جستجو ) در روسیه و ask ( پرسیدن ) در انگلیس و aich ( کاوش investigation تفتیش ) در ارمنستان وiccháti در هندی کهن به مانای کوششstrive همانطور که لغت انگلیسی sense ( حس ) از ریشه پیشاهندواروپایی sent - به مانای کوشش برای یافتن چیزی strive after ساخته شده است. دیگر شکلهای ثبت شده از واژه هس در زیر آمده است:
- در اوستایی:
isā* =دریافتن - پی بردن
درک کردن ** - ištaupa=perceiv
دیدبانی کردن ** - ištapaiti=observe
جستجو ***=seek išaiti
کاوش ***iš=searching
- در هیتی:
نمایان ساختن ***isijahh - =indicate - announce
- در هندی کهن:
آرزو داشتن***eṣá - = wish
- در آذری: ایستک=آرزو شده
بدینسان روشن میشود که ارب از ریشه فرضی حس س واژگان جعلی احساس، محسوس، احساسات، حساس و حساسیت را به دست آورده است.
حسگر=هسگر - sensor
محسوس=هسرس ( مانند فهمرس=مفهوم و چمرس=معقول )
حساس=هسمند - هسنده - تیزهس ( مانند هوشمند - گزنده - تیزهوش ) - sensitive
احساس=هسیاد ( مانند بنیاد از پسوند آد - هاد که مانند باب افعال هالت گذرایی/متعدی به واژه میدهد )
حساسیت=هسندگی ( مانند گزندگی ) - sensitivity
پیرسها ( منابع ) :
*فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی
** Avesta Reader: Texts, notes, glossary and index by Hans Reichelt.
*** Archeology of the Mind: Digging Out The Visual Roots of Ideology by Dr. Fee - Alexandra Haase

سُهِش
وقتی کاری انجام میگردد و ما به ان تصور خوب و بد داریم حس است

یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ �قرآن مجید�
اى پسرانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید
فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ �قرآن مجید�
چون عیسى کفر آنان را یافت/جُست/دید
...
[مشاهده متن کامل]

هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ �قرآن مجید�
آیا کسى از آنان را میجویی/می یابى/میبینی؟
واژه ایرانی هس→ئس ( مانند ئوش←هوش ) که عرب آنرا حس مینویسد از ریشه پیشاهندواروپایی ayǝs - به معنای جستجو look for به دست آمده که همریشه است با واژه искать ( جستجو ) در روسیه و ask ( پرسیدن ) در انگلیس و aich ( کاوش investigation تفتیش ) در ارمنستان وiccháti در هندی کهن به معنای کوششstrive همانطور که لغت انگلیسی sense ( حس ) از ریشه پیشاهندواروپایی sent - به معنای کوشش برای یافتن چیزی strive after ساخته شده است. دیگر شکلهای ثبت شده از واژه هس در زیر آمده است:

- در اوستایی:
isā* =دریافتن - پی بردن
درک کردن ** - ištaupa=perceive
دیدبانی کردن ** - ištapaiti=observe
جستجو ***=seek išaiti
کاوش ***iš=searching
- در هیتی:
نمایان ساختن ***isijahh - =indicate - announce
- در هندی کهن:
آرزو داشتن***eṣá - = wish
- در آذری: ایستک=آرزو شده

بدینسان روشن میشود که عرب از ریشه فرضی حس س واژگان جعلی احساس محسوس احساسات حساس حساسیت را به دست آورده است.

حسگر=هسگر - sensor
محسوس=هسرس ( مانند فهمرس=مفهوم و چمرس=معقول )
حساس=هسمند - هسنده - تیزهس ( مانند هوشمند - گزنده - تیزهوش ) - sensitive
احساس=هسیاد ( مانند بنیاد از پسوند آد - هاد که مانند باب افعال حالت گذرایی/متعدی به واژه میدهد )
حساسیت=هسندگی ( مانند گزندگی ) - sensitivity

پیرسها:
*فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی
** Avesta Reader: Texts, notes, glossary and index by Hans Reichelt.
*** Archeology of the Mind: Digging Out The Visual Roots of Ideology by Dr. Fee - Alexandra Haase

با فتحه ح و ساکن س
حس
به زبان پارسی باستان خوانساری
حیاط
فهم
feel
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس