precaution (اسم)پیش بینی، احتیاط، ژرفی، حزم، اقدام احتیاطیprudence (اسم)احتیاط، ملاحظه، حزمdiscretion (اسم)نظر، رای، احتیاط، بصیرت، صلاحدید، حزم
در نظر گرفتن عواقب چیزیحزم با هضم فرق دارد اولی به معنی دور اندیشی و احتیاط و دومی گوارش فیزیکیبه معنی احتیاط و دور اندیشی در مصلحت کاری می توان به کار برد مثل ان در کلیله و دمنهچه هیچ آفریده را چندین حزم و خرد و تمالک و تماسک نتواند بودمحتاط ، احتیاطدوستی را چو نباشد بنیادحزم را باید از دست نداددور اندیشیمحتاط، بااحتیاظدور اندیشی ، هوشیاریکاربرد در جمله : 🥗🥗حزم آن باشد که برگیری تو آب / تا رهی از ترس و باشی بر صواب ( تجربی 94 )+ عکس و لینک