نهامین
حداد. [ ح ِ ] ( ع مص ) ترک زینت زن که شوهر او وفات کرده. ( اقرب الموارد ) . جامه سوک پوشیدن زن در عزا و سوگواری شوی. سوک داشتن زن بر مرده. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( مهذب الاسماء ) . جامه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ماتم پوشیدن : تا آنگاه که عده زن منقضی نشده مکلف بحداد است. || ( ص اِ ) جامه های سیاه و کبود که در سوک پوشند. ( اقرب الموارد ) . جامه سوک. ( مهذب الاسماء ) . رنگینی جامه های ماتم چون سیاه و کبود : از چه رهگذر است که لباس حداد در بر گرفته اید؟ ( ترجمه تاریخ یمینی چ طهران 1272 ص 455 ) . شب خود جامه حداد بر سر دارد و گریبانی چاک از دو طرف در بر. ( ترجمه تاریخ یمینی ، چ طهران ص 451 ) . زنان ایامی همه جامه حداد در بر و بفجع و شیون اندر. ( ترجمه تاریخ یمینی چ طهران ص 454 ) . || ج ِ حدید؛ السنة حداد و سیوف حداد. ( منتهی الارب ) . چیزهای تیز.
عربی هستش و به معنی آهنگر
حداد بدون تشدید یعنی اهنگر ولی با تشدید میشود حد داد ، حد یعنی مرز و داد یعنی بان که در نهایت معنی حدداد میشود مرزبان یا کسی که مرز را میپاید یا مرز را میبیندجهت نگهبانی
حداد در اصل به معنی ممانعت کننده است از ماده حد که به معنی مانع میان دو شیء است ، و لذا به دربان حداد می گویند .
پیشنهاد : علاوه بر معانی گفته شده همچون آهنگر و آهن فروش و جوشکار و اسکله بند و دربان و مرزبان و جاری کننده حد شرعی ، در هنگامیکه شخصی از دنیا برود و از رجال سرشناس و شخصیت های عالیرتبه کشوری و یا لشکری
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و یا شخصیت برجسته ای در زمینه فرهنگی و هنری و آموزشی و ورزشی و یا علمی بوده باشد بدون توجه به جنسیت مرد و یا زن بودن فرد فوت شده ، همچنین زمانیکه متوفی میان سن و کمتر باشد و همسر و فرزند و یا فرزندان او در غم از دست دادن پدر و یا مادر رخت حداد بر تن کرده باشند . بویژه زمانیکه یک یا چند کودک خردسال از متوفی بجا مانده باشد ، خبر درگذشت چنین فردی را با عبارت حداد ( حاء با کسره ) اعلام میکنند و قوم و خویش با گفتن رخت حداد بر تن کنید و یا فرزندان فلان شخص حداد بر تن کرده اند خبر مصیبت وارد شده منتشر میکنند . برخی جاها درسربرگ برگه و آگهی ترحیم بجای نوشتن جمله انالله و انا الیه راجعون ، مبادرت به نگارش کلمه حداد میکنند و زیر آن و یا ذیل متن نوشته شده انالله واناالیه راجعون نوشته میشود .
آهن فروش، آهنگر، چلنگر، نهامی، دربان، زندانبان
عزاداری مطلق برای آن قوم یا آن منطقه
حداد فامیلی خوبیه اهنگر درسته عربی ولی شما ب معنیش نگا کنین من ک از فامیلیم رازیم.
آهنگر