جوجه

/juje/

    chicken
    baby
    biddy
    chick
    fledgling
    nestling
    offspring
    spring chicken

فارسی به انگلیسی

جوجه اردک
duckling

جوجه اردک زشت
ugly duckling

جوجه اوردن
incubate

جوجه اوری
incubation

جوجه بوف
owlet

جوجه تیغی
porcupine, hedgehog

جوجه خروس
cockerel, chicken, toung cock, young cock

جوجه خروس اخته شده
capon

جوجه عقاب
eaglet

جوجه غاز
gosling

جوجه قو
cygnet

جوجه مرغ
biddy, chicken

جوجه مرغ زیر یک سال
pullet

جوجه های همزاد
brood

جوجه کشی
incubation, incubationincubation

جوجه کفتر
squab

جوجه ی تازه پر دراورده
fledgling

جوجه یا مرغ کبابی
broiler

مترادف ها

chick (اسم)
نوزاد، بچه، جوجه

bird (اسم)
پرنده، مرغ، جوجه

chicken (اسم)
بچه، کمرو، ترسو، جوجه، مرغک، جوجه مرغ، مرد جوان

brood (اسم)
بچه، جوجه، جوجه های یک وهله جوجه کشی

squab (اسم)
نیمکت، جوجه، کوسن، تپلی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جوجهجوجهجوجه
لری بختیاری
تیل:جوجه
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جو جه از ریشه ی دو واژه ی جو و جه فارسی هست
جوجهجوجهجوجهجوجهجوجه
در لکی جوجک یا جویجک میگن
در زبان سنگسری به جوجه جیجا گویند
واژه جوجه کاملا پارسی است ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود فرخة درترکی می شود توک این واژه یعنی جوجه صد درصد پارسی است.
منابع. فرهنگ لغت معین
بنظرم جوجه تورکی هست اگه قرار بود فارسی باشه باید جیکجیک یا جیجه میبود ولی این ریخت و این شکل تورکی هست چون ما به صدای جوجه میگیم جوه جوه یا جوک جوک ولی در فارسی جیک جیک گفته میشه
بنظر من این اسم از روی آوای جوجه گذاشته شده
در گویش لاری به جوجه "چیکَلَ" کفته میشه
واژه ( جوجه ) واژه ای پارسی است؛در زبانِ پهلوی واژه ( زوزَگ ) به چمِ ( جوجه تیغی ) بوده است.
چنانکه در رویه های 100 و 181 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است: ( به واژه درونِ کروشه، ریز بنگرید ( جوجَ ) .
جوجهجوجه
جوجه کلمه ای تورکی است و به معنی کوچک و ضعیف است در معنی انگلهای ریز نیز کاربرد دارد
نیمچه جوجه=جوجهٔ چند روزه
در کوردی:جوجکه، جوجه له
جوجه در اصل از ترکیب سه واژه درست شده است ( چو ؛ او ؛ چه ) که ( چو ) به معنی شبیه ؛مانند ؛ ( او ) ضمیر اشاره و ( چه ) پسوند تصغیر ورویهم یعنی؛ مانند او ( پدر و مادر ) اما کوچک .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)