تیل، خربوزه تخم قند
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
تـیـل
درگویش محلی راوری
به معنی غلیظ ، و گاهی معنی پُر رنگ و پر مایه میدهد
مثال: سبز تیل ، یعنی سبز سیر ، سبز پر رنگ
درگویش محلی راوری
به معنی غلیظ ، و گاهی معنی پُر رنگ و پر مایه میدهد
مثال: سبز تیل ، یعنی سبز سیر ، سبز پر رنگ
تیل در کردی ایلامی به چوب راست وجوان یک ساله گفته می شودکه همان تیر باشد که کاهی در نبودن سیخ با ان گوشت کباب می کنند
تیل در زبان بالادزایی به تیر گفته میشود بخصوص در سنین پایین و ر لامر ها
خال
تیل در یک معنا به تخم و نژاد اشاره دارد
تیل به گویش بختیاری یعنی جوجه پرنده و بچه سگ یا گرگ
تیل در زبان لری یعنی غیرتمند و جنگجو
مثال: کُرِ تیل
کُر: پسر
تیل: غیرتمند
مثال: کُرِ تیل
کُر: پسر
تیل: غیرتمند
سلام. در زبان گیلکی به گل و لای تیول و به تیربرق تیل میگویند
تیل ( Til ) :در زبان مازندرانی به معنی گل و لای است
تیل till , در گویش شهر بابکی به معنی غلیظ وپر رنگ است ، ومتصاد آن روو row به معنی رقیق و کم رنگ است ، مثلا چای تیل ، دیزی تیل ، آش تیل
درزبان کردی یعنی تلخ
درزبان ما به تیربرق میگیم تیل
باباحیدراز توابع استان چهارمحال و بختیاری
باباحیدراز توابع استان چهارمحال و بختیاری
Tilتیل در زبان بختیاری به معنای توله و بچه حیوان است مثل
تیل خرس یعنی توله خرس
تیل گراز یعنی توله و بچه گراز
تیل خرس یعنی توله خرس
تیل گراز یعنی توله و بچه گراز
در گویش هرات به معنای بنزین، سوخت
تیل. ( زبان مازنی ) ، به معنای گِل؛ خاکی که با آب آمیخته شده باشد، به خاک زمینی که پس از بارندگی خیس شده باشد، و همچنین به خاک زمین های شالیزاری که همیشه خیس و آبدار هستند تیل گفته میشود!
تیل. ( زبان مازنی ) ، به خاکی که با آب آمیخته شده باشد، به خاک زمینی که پس از بارندگی خیس شده باشد، و همچنین به خاک زمین های شالیزاری که همیشه خیس و آبدار هستند تیل گفته میشود!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)