تاره در گویش دشتی و بگونه کلی در جنوب ایران به ویژه بوشهر به حاصل درخت نخل نر گویند که گل و گرده نخل نر را در خود نگه میدارد
در گویشهای مختلف به چه معنی است؟
مثلا در اصفهان قدیم به ظرف لعابدار برای خوردن و نوشیدن میگفتند و میگویند. . . .
مثلا در اصفهان قدیم به ظرف لعابدار برای خوردن و نوشیدن میگفتند و میگویند. . . .
تاره:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " تاره" می نویسد : ( ( تاره ، در پهلوی تارگ tarag بوده است ، همچون " تاری " و تاریک " ، ریختی پساوندی از" تار" است . و در همان معنی . ) )
( ( مرا روز روشن بود تاره شب
... [مشاهده متن کامل]
بباید گشادن به پاسخ دو لب ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 332. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " تاره" می نویسد : ( ( تاره ، در پهلوی تارگ tarag بوده است ، همچون " تاری " و تاریک " ، ریختی پساوندی از" تار" است . و در همان معنی . ) )
( ( مرا روز روشن بود تاره شب
... [مشاهده متن کامل]
بباید گشادن به پاسخ دو لب ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 332. )