بیابان

/biyAbAn/

    desert
    waste
    wasteland
    wilderness

فارسی به انگلیسی

بیابان پرتیغ
heath

بیابان زی
wild

بیابان صاف
champaign

بیابان گرد
nomad, ranger, rangy

بیابان موهاوی
mojave desert

بیابان نشین
dwelling in the desert, nomad

مترادف ها

desert (اسم)
شایستگی، صحرا، بیابان، دشت، استحقاق

champ (اسم)
میدان جنگ، قهرمان، نشخوار، عمل جویدن، بیابان، مخفف قهرمان

wilderness (اسم)
صحرا، بیابان، سرزمین نامسکون و رام نشده

wild land (اسم)
صحرا، بیابان، زمین بایر و لم یزرع

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بیابانبیابانبیابانبیابان
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید درست در کتاب پایین فرستادم گفت نشده ولی این واژه در اوستا هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بیابانبیابانبیابانبیابانبیابان
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
قاع
برهوت
وادی
دشت
بدو، وادی، صحرا
حمید رضا مشایخی - اصفهان
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
واژه بیابان
معادل ابجد 66
تعداد حروف 6
تلفظ biyābān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: viyāpān و viāvān]
مختصات ( اِمر. )
آواشناسی biyAbAn
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

بیابانبیابانبیابانبیابانبیابان
یکجا خوندم بزرگترین بیابان جهان قطب جنوب است.
آیا تعریف قطب جنوب با واژه بیابان درست است؟
بیدا
بیابان = بی ابان
بی ابان= بی اوان = بیاوان: یعنی جایی که ابادی ندارد
ابان=اوان = اب ان
یعنی ابادانی جایی که اباد شده
واژه بیابان
معادل ابجد 66
تعداد حروف 6
تلفظ biyābān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: viyāpān و viāvān]
مختصات ( اِمر. )
آواشناسی biyAbAn
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ لغت معین
بی آب ا ن شانه جمع =بی آبان یا بیابان . مناطق بی آب و خشک
یاواش بر وزن ساواش. لاواش. گواش. سوواش. . تورکی است.
سینهٔ بیابان
بنظرم این واژه به این شکل بوده:
بی آب ان=بیابان
بی ( بدون ) آب ان ( مکان ) =محل بدون آب
شوره زار، بادیه، بدو، برهوت، تیه، دشت، صحرا، صحرای بی آب وعلف، فلات، قفر، نجد، وادی، هامون، کویر
گمان نمی کنم ریشه "بیابان" از واژه های "بی" و "آبان" باشد. در پهلوی "ویابان" یا "ویاپان" بوده و "وی" در پهلوی به چم "بی" نیست. واژه ی همسنگ "بی" در پهلوی "اَبی" یا "اَپی" میباشد. این به کنار، فعل یا کنشواژه
...
[مشاهده متن کامل]
ای در پهلوی بود دارد به نام "ویابانِنیدَن" یا همان "بیاباندن" که به چم "به صحرا تبدیل کردن" نیست بلکه به چم "گمراه کردن".

کویر
وادی
برهوت، صحرای بی آب و علف
desert
Wilderness
بیابان
خشکی
جایی که آب ندارد
خشکی
در زبان لری بختیاری به بیابان
، ، بیاوون می گویند
بی::بدون
او::آب
ون::ها
Bi av on
بیابان::بی او ون. بدون آب ها
سرزمین بدون آب
وادوز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)