bromine
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
بزرگی، برو، مقام، خطر، مرتبه، رتبه، وقار، شان، جاه، سربزرگی
غیرت، افتخار، خوشنامی، برو، اب رو، نجابت، احترام، عزت، شرافت، فخر، شرف، ناموس، حضرت، جناب، تشریفات امتیازویژه
افتخار، برو، عزت، شرافت، فخر، شرف، ناموس، حضرت، جناب، تشریفات امتیازویژه
برو
برو
برو
برو
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی










برو=به کسر ب
درزبان لکی به معنای //ابرو //می باشد .
دراصل� آبروب ��بوده است . چراکه ازورودآب وعرق صورت و پیشانی به داخل چشم جاوگیری می کند. وآبها را به بیرون هدایت می کند . و به همین علت. ابرو نامگذاری کرده اند .
درزبان لکی به معنای //ابرو //می باشد .
دراصل� آبروب ��بوده است . چراکه ازورودآب وعرق صورت و پیشانی به داخل چشم جاوگیری می کند. وآبها را به بیرون هدایت می کند . و به همین علت. ابرو نامگذاری کرده اند .
بُرو/boro/حرکت کن. ( به انگلیسی: Go ) گویش تهرانی و رسمی.
در بعضی لهجه ها بُرو، بِرو/bero/ تلفظ می شود.
بُرو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را. شهریار
در ضمن:
... [مشاهده متن کامل]
بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی.
در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود.
در بعضی لهجه ها بُرو، بِرو/bero/ تلفظ می شود.
بُرو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را. شهریار
در ضمن:
... [مشاهده متن کامل]
بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی.
در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود.
برو
رفتن کن
رفتن کن
منال یعنی بچه
کوره یعنی کجا
کور یعنی پسر
دِت یعنی دختر
کوره یعنی کجا
کور یعنی پسر
دِت یعنی دختر
شکل دیگر برو= ( رفتن کن ) است. که امروزه کمرگ شده است.
ولی:
( دیدن کن ) یا ( دیدن کردن ) بکار می رود.
هم میتواننیم بگوییم" رفتن کن" و هم "برو" هرد درست هستند.
ولی:
( دیدن کن ) یا ( دیدن کردن ) بکار می رود.
هم میتواننیم بگوییم" رفتن کن" و هم "برو" هرد درست هستند.
برو - بورو ( Boru ) :در زبان مغولی به معنی باران
در کوردی به معنای "ابرو"است