باد کردن


    bag
    balloon
    bloat
    distend
    heave
    huff
    inflation
    swell
    puff
    to swell (with pride)
    to blow up
    to distend
    to elate

فارسی به انگلیسی

باد کردن از هوا
inflate

باد کردن با تلمبه
pump

باد کردن با خشم
swell

باد کردن با غرور
swell

مترادف ها

fill (فعل)
انباشتن، باد کردن، بار کردن، سیر کردن، پر کردن، پر شدن، متراکم وانباشته کردن، نسخه پیچیدن، اکندن

heave (فعل)
بزرگ کردن، تقلا کردن، کشیدن، باد کردن، جابجا کردن، بلند کردن

distend (فعل)
بزرگ کردن، منبسط کردن، باد کردن، متورم شدن

bulge (فعل)
باد کردن، متورم شدن، جلو دادن

bag (فعل)
ربودن، طلب کردن، باد کردن

perk (فعل)
اراستن، باد کردن، جوشیدن، صاف کردن، سینه جلو دادن، خود را گرفتن، سر بالا گرفتن

inflate (فعل)
باد کردن، پف کردن، متورم شدن، پر از باد کردن

bloat (فعل)
باد کردن

fluff (فعل)
باد کردن، اشتباه کردن، نرم کردن، کرکدار شدن، خبط کردن

swell (فعل)
باد کردن، پف کردن، متورم شدن، اماس کردن، متورم کردن، باد غرور داشتن

brag (فعل)
باد کردن، لاف زدن، بالیدن، رجز خواندن، قپی کردن، با تکبر راه رفتن

پیشنهاد کاربران

دوست گل من
بقول داداشت حالا آجی آجی باخما ( با ویرایش )
اگه دوسم داشته باشی بیخودی دلخور هم نمیشی
او میگفت من یک خواهر بزرگتر از خودم دارم به تو قول کیدهم من مطمئنم او بهترین خواهر شوهر برایت خواهد بود خواهرم من صاحب قلب با ارزشمندی هست که مادرم به اموزش داده باید هر سه داداشت رو دوست داشته باشی واس همین هم تو باید خواهر شوهر خوبی واس عروسا باشی
...
[مشاهده متن کامل]

عمیقا تحت تاثیر اموزش ها و صحبت های مادر قرار گرفتم
من برای تو رقیب نه دوست هستم اون موقع منم از اسم خواهر شوهر خوف نمیکنم منم دلخور بودم بین من و مادرت کوه نساز جای من جدا جای تو تو قلبش جدا.

من یک دوست ماما دارم او یک برادر عمران دارد
نامزد او مداوم به ماما خیانت میکرد همسر او پرستار هست تامین اجتماعی
بعد از عروسی ساده هنوز هم خیانت میکند پرستار پرستار
هیچ گونه خرجی نداد علاقه ی نشون نمیداد
...
[مشاهده متن کامل]

دوستم هم او را بخاطر چند گرم گوشت به گریه انداخته بود زیرا او خیانت میکرد
شوهر او بعد از عروسی عاقل نشد
و برادر ماما ( عمران ) کلاهبرداری کرد ماشین پراید رابفروش دنا بخریم
طلاها ها و ماشین رو بفروشیم از فلان مهندس خونه بخریم قرارداد با مسکن نداشت شوهرش به او شک کرد که تو معرفیش کرده من راضی نبودم تو با اصرار وادار کردی
شوهر او انچنان زیباتر از ماما هست که دوستم با ندار او بخاطر زیبایش و بی شغلیش ازدواج کرد هر چند که الان شوهرش استخدام هست
دوستم به ثروت رسیده اما همچنان بسیار لاغر هست
او به خانه خرید نمیکند هیچ خوراکی نمیخرد و مداوم با پرستار ها هست
ما خیلی خندیدیم از او پرسیدم گفتم …
ما میخندیدیم آقا پرستار کیر خود را از خانمش ماما محروم کرده
دوستم می گوید هنوز برای خود پیدا نکردم که بحسابش برسم
منم گفتم طول عمرم یه پرستار باهوش ندیدم همشون در به داغون بی عقل هستن
گفتم عکس شو هرت رو دوباره نشون بدم بعد این اتفاقات چهره اش رو ببینم
نشون داد گفت حتی عکسش را تو گوشی نگه نمیدارم
خخخخ دوست پسرای تو از شوهر من خوشگلترن یکی میخواد بگه چیو از من محروم میکنی
هیس صداش رو نیار. اذیتش کن از راه بدرش کن
او از من اونایی که از دست دادع را میخواهد او شک کرده
دوست من تو دوبار روش بزاری بدی بشوهر جونت اون ادم بشو نیست عقل تو کیرشه
ما میخندیدیم به عواقبی که در انتظارش هست

به جز این معانی ذکر شده، در بعضی گویش ها باد کردن یعنی بی محلّی به کسی به خاطر دلخوری به طوری که از چهره اش پیدا باشد.
باد کردن : خود را گرفتن ، دچار کبر و غرور شدن .
( ( نعلبند که طرف شور قرار گرفت خیلی باد کرد و خودش را گرفت و لب و لوچه اش را جمع و جور کرد. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )
Bloat