ضمیر های من، ما، او، انها و همچنین اضافات ان و این از ترکی گرفته شده اند به ترتیب زیر:
در ترکی کلمه خودoz میشود با دو نقطه بالای او. این کلمه در زبان عامیانه استفاده میشود و مدل بسط یافته ان وارد فارسی شده که با خود کلمات بالا رو وارد کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
ازم
ازو
ازمین
ازون
ازونا
ازینه
ازما
اینها مشتقات oz ترکی هست که با پسوندهای رایج ترکی حالات مختلف خودم، خودت، خودش، خودشان رو میسازه و این همون چیزی هست که در بالا نوشتم
حالت بسط یافته
ازم از من
ازو از او
ازمن از من
ازون از ان
ازونا از اونا که شده انها
ازینه از این
ازما از ما
مثال در جمله ازما استاندی که جمله ترکی هست عینا در فارسی از ما ستاندی
علاوه بر این کلمات از همین از همینجا مشتق شده
این = شک و تردید
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
ما در پارسی میانه دو پیشوندِ {اید} و {ام/ایم} را داشتیم که برابر {این} بوده اند.
پیشوندِ {اید} در {پنداشتن} بکار رفته است، چرا که در پارسی میانه {پنداشتن} به ریخت {پَد اید داشتن} بوده است، و {پِن} دگرگون شده یِ دو پیشوندِ {پَد اید} است.
... [مشاهده متن کامل]
{ام/ایم} در واژگانی همچون {امروز/امسال/امشب. . . . } بکار رفته اند و برابر {این روز/این سال/این شب. . . . } هستند.
بدرود!
واژه این
معادل ابجد 61
تعداد حروف 3
تلفظ 'in
نقش دستوری صفت اشاره
ترکیب ( صفت، ضمیر ) [پهلوی: ēn]
مختصات ( ص . ضم . )
آواشناسی 'in
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
واژه این کاملا پارسی است آقای هومان معمار باشی این واژه از پارسی در عربی رفت در عبری זה ترجمه آی تی این واژه یعنی این صد درصد پارسی است
منابع ها. https://lamtakam. com/dictionaries/moen/3240/این
. . . . . . . . . . . . . . . . .
فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بیقرارت کردم یا: این من بودم. . . .
( مولوی، رباعیات، دیوان شمس )
و نمونه هایی دیگر حمل بر تأکید است.
تعلق و اختصاص را می رساند: مثلا می گوییم این مداد از کیست؟ فلانی می گوید از من است یعنی مداد تعلق و اختصاص به او دارد.
یا می گوییم چرا دیر آمدی؟ می گوید برای این دیر آمدم که ماشینم خراب شد. یعنی دیر آمدن او تعلق و اختصاص دارد به خراب شدن ماشینش.
منیت
کدامین؟
از کدام؟
<این> از واژه ی هندی اروپایی ki می آید. در زبان عبرانی ki تبدیل به hi می شود و در نتیجه hineh به وجود می آید که در زبان عربی <هنا> گویند. در طی این تغییرات، در زبان فارسی hi تبدیل به ī می شود و hineh تبدیل به <این> می شود. چون هر دو از ناحیه گلو تلفظ می شوند پس قابلیت تبدیل شدن به هم دیگر را دارند. قدیمی ترین ریشه آن مربوط به زبان آکدی می باشد که <احانآ> یا به لاتین ( Aḥanā ) است. <ح> چون از ناحیه گلو تلفظ می شود توانایی تبدیل به k و h را دارد. here نیز که از زبان آلمانی باستانی hi می آید از همان کلمه ی آکدی نشأت می گیرد.
ح>احانآ>این>هنا>این>
"این" در تاریخ بیهقی ضمیر معرفه می باشد مشابه "ال" عربی و The انگلیسی.
فصلی خواهم نبشت در ابتدای این حالِ بر دار کردن این مرد و پس به شرح قصه شد . ( این در اینجا برای معرفه کردن اسم آمده است. )
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۱.
مذکر:هذا
مونث:هذه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)