امیدوار

/~omidvAr/

    affirmative
    expectant
    hopeful
    sanguine
    wishful
    expetent

فارسی به انگلیسی

امیدوار بودن
hope, trust

امیدوار کردن
hearten

امیدوار کننده
encouraging, likely, hopeful, promising

مترادف ها

anticipant (صفت)
امیدوار، ابستن، بار دار

hopeful (صفت)
امیدوار، پشت گرم

heartsome (صفت)
با روح، سرزنده، روح بخش، امیدوار، بشاش

sanguinary (صفت)
امیدوار، خونین، خون اشام، قرمز، خونی، دموی

sanguineous (صفت)
امیدوار، خونین، قرمز، خونی، خون مانند، دموی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

امیدوارامیدوارامیدوارامیدوار
منبع . عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
امیدوارامیدوارامیدوارامیدوارامیدوار
ارتجا
سپاس از شما کاربر گرامی {پادپان} و سپاس از کارهای شایسته درخورتان.
برداشت نادرستی کردم. و ببخشید.
بِدرود!
کاربر گرامی {پادپان}، این پیام هایی که چرت و پرت می گویند ( پارسی وجود ندارد. . . . . این کلمه ترکیست. . . . . . ) ، همگی از سوی یک نفر فرستاده می شوند. مردم و کاربران هم آن اندازه ای اندیشه دارند و ایران را دوست دارند که گفته های این یارو را باور نکنند. بگذار هر چرت و پرتی دلش می خواهد بنویسد. . . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

بِدرود!

هم وطن گرامی
درست میفرمایید
من اینجا منظورم این بود که دو بخشه و جفتشم در فارسی معناداره و ترکی نیست
میخواستم بدیهی بودنشو به دوستان مشترکمون حالی کنم
اما به هرحال چشم
و دست مریزاد
در پاسخ به کاربر {پادپان}:
درود. ریشه یابی را بخش بخش کردن واژگان نیست. {امیدوار} را همگان می دانند برابر {امید - وار} است، ولی از همان ها بپرس که ریشه ی {امید} در چیست، هیچ ندارند بگویند. یا آنکه پسوند {وار} چه کار می کند، باز هم هیچ ندارند.
...
[مشاهده متن کامل]

برای پیشنهاد دادن واژه های نو به جای واژگان بیگانه، باید کارکرد هر پسوند به خوبی شناخته شود. گرچه پیام پیشین من هم چنگی به دل نمی زند.
پسوند {وار}، در {امیدوار} نشان از {دارنده بودن} است. {امید دار}. در {بزرگوار، دیوانه وار}، پسوند {وار} نشان دهنده یِ {حالت} است و کارکرد یکسانی با {سان} دارد.
اکنون شما هنگامی که میخواهید واژه ای پیشنهاد دهید، می دانید که پسوندِ {وار} ای هست، و چنین کارکردی دارد. گرچه بررسی کردن این پسوند چندان کار سختی نیست، ولی برخی پیشوند /پسوند ها هستند که تنها با نگاه کردن به چند واژه نمی توان کاربرد های آنها را شناخت. همچون پیشوند {گُ/وی}، که در {گداختن. گذاشتن. گسستن. ویراستن. . . . . } بکار رفته است.
بِدرود!

چه جالب!
امید
وار
ریشه یابی نمیخواد
همینه دیگه
ترکی هم نیست
بررسی ساختار این واژه:
امیدوار=امید - وار
وار پسوندی است که دو کار می کند:
همانند امیدوار و سوگوار، واژه ای می سازد که در سان ( حالت ) واژه پیش از "وار" است.
همانند برزگوار و دیوانه وار، وار در آنها برابر واژه "سان، گون" است و می توان به جای واژه وار سان یا گون گذاشت و برابر آن واژه را بدست آورد.
...
[مشاهده متن کامل]

پس امیدوار می شود کسی که در سان ( حالت، چگونگی ) امید است، یا کسی که دارای امید است.
امیدوار هستم که این چیزهایی که گفتم، درست باشند، چون برای آنها هیچ کتاب سرشناسی ندارم و همینجوری با نگاه به چندواژه دیدگاه گذاشتم!

مرجو [ م َ ج ُوو ]
پسوند ( وار ) و ( واره ) پسوندهای پارسی می باشند. پسوند ( وار ) از کارواژه ( واردَن ) می باشد چنانکه در واژگانی همچون اُستوار ، اوزواردن یا هزواردن و پَرواردن ( پَروردن ) نیز این کارواژه بکار می رفته است، این واژگان در زبانهای پارسی میانه نیز بکار می رفته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

بررسی واژگان اوزواردن یا هزواردن و پَروراردن:
اوز. واردن = ( اوز، آز، هز، اُس همه اینها پیشوند کارواژه به معنای ( بیرونی، از بیرون ) هستند، چنانکه در زبان آلمانی هم پیشوند کارواژه ( aus اَاُس ) را به همین معنا داریم.
اُستوار :اُست. وار ( اُست که در واژگانی همچون ( ایست، اُست ) در ایستادن، استخوان، اُستوانیدن. . . دیده می شود، به معنای ثابت و قائم بودن می باشد، افزون بر اینکه معنای پیشوند پیشین را نیز در خود دارد. )
پَرورادن ( پَروردن ) :پَر. واردن= ( پَر که در واژگانی همچون پرستیدن، پرستش و. . . دیده می شود، یک پیشوند کارواژه است. )
افزون بر اینکه خود ( وار ) گفته شده از سوی کاربر بالا خود نیز از کارواژه داشتن ( داریدن ) گرفته شده است.

مرجو. . . .
مرتجی. . . .
مایل
مرتجی
امیدوار : نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیار بود.
( مازیار : آخرین فرمانروای کارنوندیان، از حکام طبرستان، رهبر خیزش علیه چیرگی اعراب و از جمله سلطه خلافت بنی عباس بر ایران و همچنین یک ملی گرا بود. )
گاک
دلگرم
راجی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)