امانت. [ اَ ن َ ] ( ع مص ، اِمص ) راستی. ضد خیانت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . استواری در راستی. درستکاری. اخلاص و صداقت. امینی. ( ناظم الاطباء ) . امین بودن. ( فرهنگ فارسی معین ) . امانت یعنی قرار دادن و بجا آوردن مقتضای عدالت در اوقات معین آن و این یکی ازصفات خدای تعالی است. ( قاموس کتاب مقدس ) : کار وی صاحب دیوانیست که هم کفایت دارد و هم امانت. ( تاریخ بیهقی ) . امیر وی را بنواخت و نیکویی گفت و براستی و امانت بستود. ( تاریخ بیهقی ) . در شغلهای خاصه این پادشاه شروع کرد و کفایتها نمود و امانتها. ( تاریخ بیهقی ) . وفور امانت تو مقرر است. ( کلیله و دمنه ) . اهلیت این امانت و محرمیت او این اسرار را محقق گشت. ( کلیله و دمنه ) . آثار امانت و صیانت او در تقلد آن اشغال و توکل آن اعمال ظاهر شده. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . امیر ناصرالدین را از کفایت و درایت و امانت و دیانت او نبذی معلوم شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . ترا همچنین فضل است و دیانت و تقوی و امانت. ( گلستان ) .
... [مشاهده متن کامل]
برخیز تا بعهد امانت وفا کنیم
تقصیرهای رفته بخدمت قضا کنیم.
واژه **"امانیه"** در فارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) به صورت **"āmānīg"** ( آمانیگ ) نوشته میشد. این کلمه از ریشه **"āmān"** به معنی **امان، امنیت، آرامش** گرفته شده و پسوند **" - īg"** نشاندهنده نسبت یا صفت است. بنابراین، **"āmānīg"** به معنای **"مربوط به امان، امنیتی، آرامشبخش"** است.
امانت: به حالتی گویند کسی یک شئ را به کسی که امین اوست برای نگهداری و مراقبت برای زمان خاصی بسپارد. مثال کسی که سفر می رود از ترس دزد طلاهای خود را برای مراقبت به همسایه خود می دهد که او حق دخل تصرف و
... [مشاهده متن کامل] استفاده از آن را ندارد، عاریه از عَور است. یعنی نوع شرم توأم با مراقبت در زمان درخواست کالا وجود دارد.
وثیقه = گرو
امانت = گروپاس = گرو پاس = چیزی را بصورت گرو و موقتا پیش کسی امانت ( پاس ) گذاشتن / سپرد
موثق = گروباد = گرو باد = گرو باشد = انچه که گرو یافته است .
این وثیقه پیشت به امانت باشه = این گرو پیشت به گروپاس/سپرد باشه
بسته. . . سپرده. . . ودیعه. . .
مال مورد ودیعه را گویند.
سپرده
امانت: [اصطلاح کتابداری]۱ - فرایند ثبت کتاب یا سایر موادی که به نام شخص امانت گیرنده و واسپاردن به او. ۲ - اجازه استفاده کردن از چیزی مانند: کتاب و. . . به شخصی.
ودیعت
در پهلوی " ایرمان " برابر نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
ودیعه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)