استقبال

/~esteqbAl/

    reception
    welcome
    acclaim
    acclamation
    going to meet

فارسی به انگلیسی

استقبال شایان
glad hand

استقبال گرم
ovation

استقبال کردن
receive, welcome

استقبال کردن از
to welcome, to receive gladiy

پیشنهاد کاربران

∆ پرنیان🇮🇷
∆ استقبال🇸🇦
∆ پذیره🇮🇷
∆ مهرباز🇮🇷
⟡ او نیوات کرد از علی پرنیان کند🇮🇷
⟡ او تصمیم گرفت از علی استقبال کند🇸🇦
⟡ او نیوات کرد از علی پذیره کند🇮🇷
⟡ او نیوات کرد علی را مهرباز کند🇮🇷
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 :
∆ پیشواز ⟡ به پیشواز میهمانان رفتیم و آنان را گرمابخش درون خانه آوردیم.
∆ خوشامد ⟡ خوشامد گفتن به رهگذران، نشانه فرهنگ والای ماست
∆ پیشباز ⟡ پیشباز میهمانان با گل های خوشبو و شیرینی انجام شد.
...
[مشاهده متن کامل]

∆ پیشواز ⟡ پیشواز میهمانان با گل های خوشبو و شیرینی انجام شد.
∆ پیش آمد ⟡ پیش آمد گرم او، همه را شگفت زده کرد.
∆ پیش خندی ⟡ پیش خندی و گشاده رویی، نشانه فرهنگ والاست.
∆ پیش پویی ⟡ پیش پویی به سوی آینده را با خوش بینی آغاز کردیم.
∆ همراهی ⟡ همراهی گرم او با دیدگاه های ما، دلگرم کننده بود.
∆ پیش گامی ⟡ پیش گامی در پذیرایی، نشان از مهرورزی دارد.
∆ پیشاهنگی ⟡ پیشاهنگی در پذیرش اندیشه های نو ستودنی است.
∆ شادباش ⟡ شادباشی و خوش رویی، کلید گشایش درهای بسته است.
∆ پذیره ⟡ پذیره گرم مردم از هنرمند برجسته، رویداد را شکوهمند ساخت.
∆ باز پذیری ⟡ باز پذیری گرم هم میهنان بازگشته، دیدنی بود.
∆ پیش آیی ⟡ پیش آیی مردم روستا هنگام ورود کاروان دانش، شورانگیز بود.
∆ به پیش آیی ⟡ به پیش آیی مردم از سرآمدان دانش، نشان فرهنگ والای ایشان است.
∆ پیش پویی ⟡ پیش پویی شهروندان برای دیدار با میهمانان، چشمگیر بود.
∆ پیش آمیزی ⟡ پیش آمیزی گرم مردم با سخنرانان همایش انجام شد.
∆ فرا پذیری ⟡ فرا پذیری گرم مردم از هنرمندان، رویداد را یادماندنی ساخت.
∆ فرگشادگی ⟡ فرگشادگی گرم از سوی میزبانان انجام گرفت.
∆ گرم داشت ⟡ گرم داشت میهمانان تازه وارد، به شایستگی انجام شد.
∆ پیش آوند ⟡ پیش آوند گرم مردم از سخنرانان، آغاز خوبی برای همایش بود.
∆ پیش نوازی ⟡ پیش نوازی گرم میزبان، خستگی راه را از تن میهمانان زدود.
∆ پیش آیی ⟡ پیش آیی گرم مردم از هنرمندان، شور بسیاری برانگیخت.
∆ پیشامان ⟡ پیشامان گرم مردم از کاروان دانش، همه را شگفت زده کرد.
∆ پیشار ⟡ پیشاری گرم مردم از کاروان ورزشی، شورانگیز بود.

" مورد پیشواز " : مورد استقبال.
" پیشواز " :استقبال.
پیشواز شد.
بدرقه شد.
استقبال: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پیشواز ( دری )
اسواگات esvāgāt ( سنسکریت: svāgata )
پادیغرا pādiqrā ( پارتی: pādiqrāv )
به پیشواز کسی رفتن ' پیشواز
🇮🇷 واژه ی برنهاده ( به فردیدی دیگر ) : پذیرایی 🇮🇷
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پیشواز 🇮🇷
استقبال شایانی از آنان به عمل آمد.
استقبال شایان
به پیشواز کسی رفتن
خوشآمدگویی
پذیراک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس