building blocks
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
مجموعه کارمندان یک اداره، پرسنل، کارکنان، کارمندان، کارگزینی، اجزا
پیشنهاد کاربران
میتوان از واژه سازندها بجای اجزا استفاده کرد
اجزا، حاصل به هم پیوستن پاره های یک کل ( جزء ) . قسمت ها باید به هم متصل شوند که اجرا شوند. اجزا، مجموعۀ قسمت های یک کل هستند. الزاماً، بر هدفی تأکید نمی کند. مثل اجزا مجموعه
اجزا، حاصل به هم پیوستن پاره های یک کل ( جزء )
مصالح هر چیزی ؛ اجزای آن چیز. ( ناظم الاطباء ) . لوازم آن چیز، چنانکه روغن برای چراغ :
در چراغ مه ز اول شب مصالح شد تمام
طی نشد افسانه های درد جانفرسای من.
ملا شانی تکلو ( آنندراج ) .
در چراغ مه ز اول شب مصالح شد تمام
طی نشد افسانه های درد جانفرسای من.
ملا شانی تکلو ( آنندراج ) .
تکه ها، ریزه ها
بخش ها قسمت ها
رَگ و پِی
چرخ و دنده
در و پیکر
پیچ و مهره
پوست و استخوان
چرخ و دنده
در و پیکر
پیچ و مهره
پوست و استخوان
اندام ها، پاره ها، رکن، ارکان
بخش ها
قسمت ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)