اتمام

/~etmAm/

    completion
    end
    ending
    expiration
    expiry
    finis
    stop
    comp

فارسی به انگلیسی

اتمام حجت
ultimatum, uitimatum

اتمام حجت کردن
to deliver an ultimatum to, to present with an ultimatum, to pronounce an ultimatum

مترادف ها

end (اسم)
حد، پا، اتمام، سر، عمد، خاتمه، منظور، مقصود، مراد، نوک، طره، راس، پایان، انتها، فرجام، ختم، سرانجام، ختام، عاقبت، آخر، غایت، انقضاء

accomplishment (اسم)
انجام، اجرا، اتمام، کمال، هنر

completion (اسم)
انجام، اتمام، خاتمه، تکمیل

conclusion (اسم)
انجام، اتمام، خاتمه، پایان، انعقاد، استنتاج، نتیجه، فرجام، ختم، اختتام، سرانجام، ختام، فروداشت، عاقبت

finalization (اسم)
اتمام، به پایان رساند، انجام رسانی

پیشنهاد کاربران

اتمام. [ اِ ] ( ع مص ) انجام دادن. به پایان رسانیدن. پرداختن. اکمال. تمام کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) . فرجامانیدن : واﷲ الموفق لاتمام ما فی نیتی بفضله و کرمه. ( تاریخ بیهقی ) . کسان حاجب بکتکین گفتند که امروز. . . شغلی فریضه است. . تا آن اتمام کرده آید. ( تاریخ بیهقی ) . غرض من آن است که پایه این تاریخ بلند گردانم. . . و توفیق اتمام آن از حضرت صمدیت خواهم. ( تاریخ بیهقی ) . شرطکردند و دختر را نکاح و عروسی به اتمام رسید. ( قصص الأنبیاء ) . و در اتمام آنچه بر دوستان اقتراح کند ظفر یابد. ( کلیله ودمنه ) . حالی را قومش در اعتداد تو آورده شد تا آن جایگاه روی و مقیم باشی تا اندیشه انعام درباره تو به اتمام رسد. ( ترجمه تاریخ یمینی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

|| تمام شدن. ( زوزنی ) ( مؤید ) .
- اتمام حجت ؛ تمام کردن حجت بر خصم : فضل علی را برای شما گفته ام اما برای اتمام حجت برای شما گفتم. ( قصص الأنبیاء ) .
- اتمام قمر ؛ بدر تمام گردیدن. ( منتهی الارب ) .
- اتمام نبت ؛ تمام شدن نمو گیاه و گل آوردن. ( منتهی الارب ) .
|| آبستن شدن زن. ( زوزنی ) . || نزدیک شدن زه آبستن. نزدیک رسیدن ایام زادن زن. ( منتهی الارب ) . ایام بار گرفتن زن. ( تاج المصادر بیهقی ) . || اتمام ، در نماز مسافر، خلاف قصْر است. ( منتهی الارب ) . || اتَم فلاناً؛ تم و تُمَّة داد فلان را. ( منتهی الارب ) .
منبع. لغت نامه دهخدا

اتمام: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
فَریام faryām ( سغدی: فره یام frayām )
مایام māyām ( سغدی: māyāms ) .
در پارسی " پساخت ، فرجامین .