ابه

/~Abe/

مترادف ها

tribe (اسم)
تبار، خیل، قبیله، طایفه، خانواده، عشیره، حی، سبط، ایل، قبایل، ابه

پیشنهاد کاربران

شهر آبه. آوه فعلی در 25 کیلومترى ساوه واقع شده است .
آبه:/ābe/ اسم. عنوانی برای روحانیان در کشورهای فرانسوی زبان، معادل پدر.
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
کلمه تورکی است ک در کتیبه های تورکی سومر باستان هم هس . . . آریایی های مهاجر لطفا لغات تورکی رو مصادره نفرمایید
از روزگار سپری شده مردم سالخورده اثر محمود دولت . . .
میشنیدیم که ترکمنها را ، آنهایی که تمکین نمیکنند دستگیر میکنند و بیخ دیوارِ اُبه ها میبندند به رگبار
احتمالا به همان معنی خیمه و کَپَر و کلبه باشد
در زبان بلوچی به پدر میگن
اُبِّه/ obbeh : کومه به زبان ترکمنی
زبانزد:
همان دم گل محمد از خواب می پرد و مادرش را بیدار می کند و از اُبِّه کوچک شان بیرون می زند. . .
محمود دولت آبادی
کلیدر
آبه در ترکی ۲ معنی دارد
آبه برادر
آبه یعنی طائفه
ابه
آبه فارسی است و شهر ابه و اوه پیش از ورود ترکان موجود بوده - اما اُبّه که در ترکی به معنی کومه است گویه ای از قبه است که در پهلوی گبه بود و در ترکی گاف را به همزه می گردانند مانند اور خان و گور خان
اُبِّه : کومه به زبان ترکمنی
از واژه نامه ی رمان کلیدر اثر محمود دولت آبادی
واژه ای پهلوی اشکانی
آبه: گودی، گودال
سردآبه: گودال سرد
مهرآبه: ( محرابه عرب از همین کلمه ساخته شده است ) گودال مقدس
کژآبه: کجاوه، گودی خمیده

واژه اَوِستایی -
ساختمان، عمارت، بنا، خانه، سٓرا، منزل، اتاق، حُجره - پرستشگاه، مَعبَد، صومعه، دَِیر

آبه به معنی ساختمان هم می باشد ، مانند خرابه به معنی ساختمان خراب و یا سردابه به معنی ساختمان سرد ویا مهرابه به معنی پرستشگاه های آیین مهرپرستی که در ایران و بین النهرین رواج داشته است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)