با جلوهبا جیغ و فریاد افشاء کردنبا جیغ وداد بازی کردنبا چاقو بریدنبا چراغ یا نشان راهنمایی کردنبا چرخ دستی یا چرخ خاک کشی حمل کردنبا چشم غمزه کردنبا چشم نیم باز نگاه کردنبا چشمان پر اشتیاق نگاه کردنبا چشمان خمار نگریستنبا چلپ و چلوپ شستنبا چماق زدنبا چماق یا شلاق زدنبا چنگک جمع کردنبا چوب پنبه بستنبا چوب پهن کتک زدنبا چوب زدنبا چوب زیر بغل راه رفتنبا چکش زدن یا کوبیدنبا چیز پهن و سنگین زدنبا چیز نوک تیز سوراخ کردنبا چیز نوک تیز فرو کردنبا چیزنرمی کسی رازدن یا نوازش کردنبا حاضران در جلسه مشورت کردبا حال خمیازه سخن گفتنبا حداکثر سرعت دویدنبا حرارتبا حرص و ولع خوردنبا حروف الفبا بیان کردنبا حصیر پوشاندنبا حضار مشاوره کردبا حفظبا حمله گرفتنبا حکم قضایی فیصل دادنبا حیله فراهم کردنبا خال های رنگارنگ نشان گذاردنبا خاک پوشاندنبا خاک ریز محصور کردنبا خزه پوشاندنبا خشونت ادا کردنبا خشونت کردبا خشونت کشتنبا خلال پاک کردنبا خمپاره زدنبا خمیر پوشاندنبا خنده اظهار داشتنبا خواست کامل خودبا خوشحالى از استقبال کردبا داس بردنبا دریچه بستن