زلزلهزلفزلهزمامزمام امورزمام امور را بدست گرفتزمام امور را به دست گرفتزمامدارزمامداریزمانزمان برزمان بندی کردنزمان پخش برنامهزمان حاضرزمان حالزمان حال فعل بودنزمان دیگری موکول کردزمان رسیدن و نزول چیزیزمان سنجزمان فعلزمان گذشتهزمان گذشته فعلعکاتزمان ماضی فعلدنءرگزمان ماضی قدیمی فعل بءدزمان ماضی واسم فعول فءندزمان ماضی واسم مفعول فعل معینللاهسزمان ماضی واسم مفعول فعلعواهزمان ماضی واسم مفعول فعلفءگهتزمان کوتاهزمانهزمانیزمختزمخت کردنزمرد سبززمرهزمزمهزمزمه کردنزمستانزمستان خوابیزمستان را در بیهوشی بسر بردنزمستانرا بر گذار کردنزمستانیزمینزمین ابگیرزمین باتلاقیزمین بازیزمین بایرزمین بایری که علف وخاربن دران می رویدزمین بیس بالزمین پوشیده از خاروخاشاک وغیر قابل عبور