دستمال کاغذیدستمالیدستمزددستمزد خالصدستمزد دادن بهدستهدسته اسب سواراندسته الوار شناور بر ابدسته ای از سوسماران دوره تریاسیکدسته ای از مردمدسته بندیدسته بندی کردندسته پرندگاندسته پشمدسته جمعیدسته جمعی استعفا دادنددسته جمعی خوردندسته جمعی عمل کردندسته جنایتکاراندسته حزبیدسته خوانندگاندسته خوانندگان یا نوازندگان هشت نفریدسته خود را ترک کردندسته درست کردندسته دسته شدندسته دسته کردندسته راه انداختندسته زبده و کار ازمودهدسته سرایندگاندسته سه تاییدسته شدندسته شمشیردسته صندلیدسته گذاردسته گذاشتندسته گلدسته ماهیدسته متشکلدسته مذهبیدسته نوازندگاندسته های افراطی را سرزنش کرددسته همفکردسته کارکناندسته کردندسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یا بیاویزنددستهء موسیقیدستوردستور العمل اجرای را تنظیم می کنددستور تخلیه صادر کرددستور خدا