در خمره نهادندر خود جاى داددر خود گنجانددر خور جوانیدر خور راه رفتندر داخلدر دادگاه اقامه یا ادعا کردندر دام افتاددر دام نهادندر دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدندر درجه دوم گذاشتندر درجه نخستدر دریای تفکر غوطه ور شدندر دست داشتندر دسترسدر دسترس واقع شدندر دستور کار انداختدر دستور کار قرار داددر دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردندر دفتر وارد کردندر دهان گذاشتندر دهن کسی را گذاشتندر دیگ پختندر ذخیره نگاه داشتندر ذلت افکندندر ذهن مجسم کردندر ذیل امدندر را با شدت بهم زدندر راس … قرار گرفتدر راس عناوین حوادث قرار گرفتدر راهدر رختخوابدر رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردندر رفتگی یا ضرب عضو یا استخواندر رفتهدر رودر روبرودر رویا دیدندر ریه فرو بردندر زدندر زمانی بسیار دوردر زمره مقدسان شمردندر زندان افکندندر زندان نهادندر زیارتگاه گذاشتندر زیردر زیر حجاب نگاه داشتندر زیر شیروانی قرار دادندر ساحلدر سبد ریختن