گلوی کسی را فشردنگلوییگلکارگلیگلی کردنگلیزگلیسیرینگمگم شدهگم کردنگماردنگمارشگماشتگماشتگیگماشتنگماشتن برگماشتهگمانگمان بردگمان بردنگمان داشتنگمان کردنگمانهگمانه زدنگمراهگمراه شدنگمراه کردنگمراه کنندهگمراهیگمرکگمرک بردارگمشوگمنامگمنام کردنگمنامیگناهگناه ورزیدنگناهکارگناهکار قلمداد نمودنگنبدگنبد اسمانگنبد زدنگنبد یا طاق درست کردنگنجگنجاندگنجاندنگنجاندن اعتباراتی در ترازنامهگنجانیدنگنجایشگنجایش ان روز به روز بیشتر می شود