رنگین کمانرنگین کمانیره اوردرها ساختنرها سازیرها شدنرها شدهرها کرد او رارها کردنرهانیدنرهاییرهایی از شیفتگیرهایی بخشرهایی بخشیدنرهایی جستنرهایی دادرهایی دادنرهایی دهندهرهبانگاهرهبانیرهبانیترهبررهبر روحانىرهبرکردنرهبریرهبری عملیات ورزشی را کردنرهبری کردنرهبری کردن مدیررهسپار شدنرهنرهن دادنرهن کردرهنمای شناوررهنمودرهنمونرهنوردرهین منترورو بافتابرو بزوال گذاردنرو به …نهادرو به بدر رفتنرو به سفیدی روندهرو به سوی…نهادرو به شمالرو به مرگرو به وخامت گذاشتنرو بکاهش گذاشتنرو پنهان کردنرو دادن