خسته شدنخسته ومانده شدنخسته کرد او راخسته کردنخسته کردن یاشدنخسته کنندهخستوخسروانهخسروانیخسیسخسیسانهخشخش خشخشتخشت خامخشت مالخشخاشخشخاش وحشیخشمخشم الودخشم اورخشم زیادخشم فرونشاندنخشمگینخشمگین ساختخشمگین ساختنخشمگین شدنخشمگین شدن ازخشمگین کردنخشمگینانهخشمناکخشمناک شدنخشمناک گشتخشنخشن در رفتارخشن و بی احتیاطخشنود ساخت او راخشنود ساختنخشنود و راضی کردنخشنود کردنخشنودیخشونتخشونت در رفتارخشونتهای نژادیخشکخشک انداختنخشک شدنخشک نایخشک کردنخشکانده شده در افتاب