به خاطر سپردبه خشم امدبه خشونت گراییدبه خشکی امدنبه خطا رفتبه خوارى کشاندنبه خواستبه خود اختصاص دادبه خود پیچیدنبه خود متکى شدبه دادگاه احضار کردبه داوری گذاشتنبه درازا کشاندنبه درازا کشیدنبه درد سر افتادنبه دست اوردبه دست اورد ازبه دست اوردنبه دست اوردن اطلاعاتبه دست و پا انداختنبه دشواری انداختنبه دلخوا عمل کردنبه دلش افتادبه دوش گرفتنبه ذلت کشاندنبه ذهن سپردبه رخ کشیدبه رخ کشیدنبه رسمیت شناختن رژیم جدیدبه رقابت واداشتنبه زانو دراوردبه زانو دراوردنبه زحمت افتادنبه زحمت انداختبه زحمت انداختنبه زحمت ساختنبه زد و خورد منجر شدبه زنی تجاوز کردنبه زور ستاندنبه زور گرفتنبه زور واداشتنبه زیر پرچم او رفتبه سختی انداختبه سخنانش ادامه دادبه سمت…حرکت کردبه سمت…رفتبه سه بخش تقسیم کردنبه سوی…رفتبه شدت غضبناک شدبه شمارش اورد